عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۳۲۰ مطلب توسط «حمیدرضا» ثبت شده است

حرم خون خدا چشمه ی زمزم دارد
کربلا بوی گل نرگس و مریم دارد
مادری روضه ی گودال و عطش می خواند
شب جمعه به خدا بوی محرم دارد ....

*

*

*

*

*

هردل که  شب جمعه پر از شورو شرر بود...
با یاد حرم، "کرب و بلا" فکر سفر بود...
آقای غریبم به تو و "فاطمه" سوگند..
یک لحظه جدایی ز تو یک عمر ضرر بود...

شاعر : مهدی قربانی


بزرگترین منبع اشعار مذهبی

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۴
حمیدرضا



💫همیشه لحظه خداحافظی
💫صاحبخونه دم در می ایسته
💫و به مهمونش لبخند میزنه
💫 “لبخند خدا” گوارایتان 💖

پیشاپیش عید سعید فطر بر شما مبارک 🎉

۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۲۱:۴۲
حمیدرضا

سلام

ماه خدا، ماه رمضان این ماه عزیز به برداشت آخر رسیده است

آیه ای از قرآن بخوانیم تا ختم قرآنی برایمان نوشته شود

... خیلی کارها در این ماه بزرگ و با برکت میتوانیم انجام دهیم تا هزاران برابر برایمان نوشته شود

نفس بکشیم ذکر خدا نوشته شود و ...

قدر لحظه های باقی مانده را بدانیم چیزی تا آخرین افطار نمانده است

التماس دعآی فرج

اللهم عجل لولیک الفرج


خدایا , خطا از من است , میدانم

از من که سالهاست گفته ام

" ایاک نعبد "

اما به دیگران دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام

" ایاک نستعین "

 اما به دیگران تکیه کرده ام ...

اما تو رهایم نکن ... !!


خدایا رهایمان نکن

لحظه ای به حال خودمان رهایمان نکن

...

دلشکسته

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۴۸
حمیدرضا

 برای مثل منی خاک پای تو کافیست
برای مرده ی عشقت صدای تو کافیست
برای اینکه بفهند تو کیستی آقا
نظر به حال و هوای گدای تو کافیست
برای اینکه بیابی گدای هر شب را
صدای گریه ی سائل برای تو کافیست
بدون معرفتم گر کفن تنم بکنم
برای پیکر من بوریای تو کافیست
برای اینکه شب اول غمت باشم
دعا نما تو برایم "دعای" تو کافیست
دلم هوای نم اشک روضه را کرده
برای کشتن من روضه های تو کافیست
هوای خاکی اینجا زمینی ام کرده
برای پر زدنم کربلای تو کافیست

 

شاعر : علیرضا عنصری

بزرگترین منبع اشعار مذهبی

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۵۹
حمیدرضا

سلام دوستان

نماز و روزه هاتون قبول باشه

التماس دعای فرج

اللهم عجل لولیک الفرج

انشاءالله زیارت حرم ارباب قسمت همه بشود همچنین من رو سیاه

اجازه زیارت حرم سیدالشهدا رو بگیریم از علمدار اباالفضل العباس علیه السلام

.

.

.

.

📱 تا حالا قبض موبایلتونو قبل از بیستم ماه پرداخت کردید تا از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهره مند بشید؟
دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد؟

‼️ مشترک محترم! مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به پایان رسید. ازین پس مکالمات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.

✍🏻 داستان ما و شماست...

🌙 مهلت استفاده ما از یک ماه هدیه و ارزاق آسمانیِ مضاعف و ثواب های چندین برابر در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه, تا چند روز دیگر به پایان میرسه و عبادات با نرخ واقعی محاسبه خواهد شد.

💠 درهای جهنم باز, شیاطین از غل و زنجیر آزاد میشن؛ ثواب خواندن یک آیه برابر همون یک آیه, نه یک ختم قرآن؛ خواب یعنی خواب, نه عبادت؛ نفَس یعنی نفَس, نه تسبیح...

📢 مشترکین عزیز! تا رسیدن پیام پایانی فقط چند روز فرصت دارید, چون
" کم کم غروب ماه خدا دیده می شود "

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۰۴:۳۰
حمیدرضا

سلام خدمت شما بزرگواران

نماز و روزه هاتون قوبل حق

التماس دعای فرج در ایام باقی مانده از ماه مبارک رمضان

غافل نشویم از دعای برای فرج در باقی مانده عمرمان

#اللهم عجل لولیک الفرج#


#مخاطب‌_خاص

شنیدم مےگفتند:
زندگی به دو بخش تقسیم می‌شود:

قبـــل از رفتن کربلا
و بعد از رفتن کربلا
چه اشتباهی!
زندگی
تازه بعد از رفتن به کربلا شروع می‌شود!


...

MokhatabTV3@


انشاءالله زیارت حرم سیدالشهدا و ساقی کربلا اباالفضل العباس روزی همه دوست دارانشان شود

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۱
حمیدرضا

سلام دوستان

ماه مبارک رمضان رو به پایان است و چند سحر و افطار دیگه باقی نمانده است

دعا کنیم برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

اللهم عجل لولیک الفرج

برای درمان دلهایمان

برای شفای بیماران دعا کنیم

موقع افطارمون و روزه باز کردنمون دعا کنیم

خدایا طاعات و عباداتمان قبول درگاه ت باشد

الهی امیدوارم که از بار گناهان در این ماه خوبت کم کرده باشیم

شب های قدر هم گذشت انشاءالله دعاهایمان به استجابت برسند اگر هم دعایی برآورده نشد خدایا فهمی بهمان بده تا دلیلش رو متوجه شویم

خدایا گرسنه و تشنه ماندم در این ماه انشاءالله حال گرسنه و تشنگان را درک کنم و دستی به کمک برای آنان داشته باشم

.

.

.

نقل شده وقتی ابن ملجم "لعنت خدا بر او" ضربتی بر فرق سر امیرالمومنین وارد کرد

و این خبر در شهر پیچید که امام علی علیه السلام در موقع نماز ضربتی خوردند

نامسلمانان و نامردان گفتند: مگر علی علیه السلام نماز میخوانده است اصلاً؟

چقدر اهل کوفه امام را میشناختند؟

چقدر کوفیان پشت گرمی برای امام حسن مجتبی علیه السلام بودند در مقابل معاویه...

چه سابقه درخشانی داشتند اهل کوفه در همراهی امام بر حقّشان

چند هزار نفر نامه برای امام حسین علیه السلام فرستاند که به کوفه بیا ما با تو هستیم؟

.

.

.

خدایا از تو میخواهم که از کوفیان زمانم نباشم

از تو میخوام اول از همه مسلمان باشم و تسلیم در برار خودت باشم

و بعد از آن عنایت فرما و این بزرگی رو در حقّم بکن تا فرمان پیامبرت را با دل و جان بشنوم و از شیعیان علی بن ابیطالب باشم


خدایا...


۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۴
حمیدرضا

سلام خدمت شما

ایام شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام را تسلیت میگویم

التماس دعا

یا علی مدد

ای قرار ِ دلِ پریشانم

که ز دل آه میکشی گاهی

با من ِ دل پریش حرفی زن

گریه ام را اگر نمیخواهی

***

میتوانی اگر پدر وا کن

لحظه ای چشم های بسته تان

نیمه جان،جانِ من به لب آمد

با نگاهِ سر ِ شکسته تان

***

جان زینب به خاطر مادر

بار دیگر بایست بر سر پا

کوری چشم ابن ملجم ها

حال تو خوب میشود بابا

***

بعدِ مادر ندیده بودم که

موی خود ذره ای خضاب کنی

نکند قصد کردی از داغت

خانه را بر سرم خراب کنی

***

نذر کردم مُفَتِحُ الابواب

دری از روی لطف بگشاید

چه کنم هرچه میکنم آخر

سر ِ بشکسته هم نمی آید

***
با دو شیشه گلابِ چشمانم

شسته ام خونِ خشک گیسویت

یاد پهلوی مادر افتادم

با تماشای وضع ابرویت

***

چشم ِ من ردِّ خون سر را از

مسجد کوفه تا به اینجا دید

یادِ آن ردِّ خون که از خانه

تا در ِ مسجد مدینه چکید

اشعار آیینی، مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۹
حمیدرضا

عبدالرحمن بن ملجم مرادی معروف به «ابن ملجم» یکی از سپاهیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام بود که بعداً جزو خوارج درآمد و آن حضرت را به شهادت رساند و اشقی الاولین و الآخرین شد.
پس از قتل عثمان و بیعت مردم با علی علیه ‏السلام امام نامه ‏ای به حبیب بن منتجب حاکم یکی از مناطق یمن نوشت و ضمن دعوت از او خواست تا از مردم برای آن حضرت بیعت بگیرد و ده نفر از افراد ممتاز و برجسته و مورد اعتماد را نزد امام بفرستد تا نزد آن حضرت باشند.
حبیب با دیدن نامه بسیار شادمان شد و مردم نیز با کمال رغبت به دست حبیب با امیر مؤمنان بیعت کردند. حبیب ده نفر را انتخاب کرد که ابن ملجم یکی از آنها بود و وقتی به مدینه رسید ضمن تبریک خلافت به امام علی علیه ‏السلام، گفت: سلام بر تو ای امام عادل، ای ماه تمام، ای شیر شجاعت میدان نبرد، درود خدا بر تو که تو را از تمام مردم افضل قرار داد، درود و صلوات خدا بر تو و بر آل تو... ای علی، شهادت می‏دهم که تو به حق و صدق امیر المؤمنینی، و همانا تو وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و خلیفه بعد از او و وارث علم او هستی. ای علی، خدا لعنت کند کسی که حقت را انکار و مقامت را باور نکند، تو صبح کردی در حالی که امیر و معتمد اسلام و دیانتی، هر آینه عدالت تو جهان را پر کرده و باران پی در پی و ابرهای رحمت و رأفتت بر همگان برکت آورده است.
در این موقع امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به صورت ابن ملجم نگاهی خاص انداخت و به جمع گروه هم توجهی کرد و همه را به خود نزدیک کرد و در کنار خود نشاند. بعد نامه حبیب بن منتجب را به امام دادند، حضرت نامه را ملاحظه فرمود و بسیار مسرور شد و دستور داد به هر کدام از آنها هدیه‏ ای از لباس و غیره دادند. باز ابن ملجم برخاست و چند بیت شعر خواند و گفت: یا علی، هر جا می‏خواهی ما را بفرست و خواهی دید که ما با تمام قوا و مردان شجاع و باهوش در اجرای فرمانت هستیم.
امیرالمؤمنین کلام و خطابه او را نیکو شمرد و پرسید: اسم تو چیست؟ گفت: اسم من عبدالرحمن است. فرمود: پسر کیستی؟ گفت: پسر ملجم. فرمود: آیا از مرادی هستی؟ پاسخ داد: آری. حضرت فرمود: انا للَّه و انا الیه راجعون، و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلی العظیم.
امیرالمؤمنین علیه‏ السلام پس از این گفت و گو مرتب دست بر دست زد و کلمه استرجاع را تکرار نمود و باز پرسید: راستی تو از مرادی هستی؟ گفت: آری، این جا بود که حضرت این شعر را خواند:

ارید حیاته و یرید قتلی
عذیرک من خلیلک من مرادی

- من قصد زندگانی او دارم ولی او قصد کشتن مرا، چه کسی عذرخواه این دوست مرادی است.

با این که ابن ملجم با امیر مؤمنان علیه‏ السلام بیعت کرد، ولی امام همواره او را قاتل خود می‏خواند، تا این که روزی ابن ملجم عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین اگر چنین شناختی از من دارید، مرا بکشید تا چنین واقعه ‏ای پیش نیاید. امام علیه‏ السلام در پاسخ او فرمود: «انّه لا یحلّ ذلک أن أقتل رجلاً قبل أن یفعل بی شیئاً؛ هرگز جایز نیست پیش از آن که جرمی از شخصی واقع شود، من او را بکشم.»
در همین نقل آمده: او در جنگ نهروان در رکاب امیرالمؤمنین علیه ‏السلام جنگید و پس از فتح و پیروزی به کوفه آمد و عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین، آیا به من اجازه می‏دهید به مصر سفر کنم و خبر فتح و پیروزی شما را به اهل مصر بدهم؟ حضرت فرمود: برای چه می‏خواهی این خبر را به مصر برسانی؟ گفت: برای ثواب و پاداش از خداوند و خوش‏حالی علاقه ‏مندان و ناراحتی دشمنان شما. حضرت به او اجازه داد ولی در شهر کوفه که می‏رفت و خبر فتح و پیروزی بر خوارج را اعلام می‏کرد در محله بنی ‏تمیم به قطامه برخورد کرد و از همان جا سرنوشت فکری ابن ملجم عوض شد و به عشق چهره زیبای قطامه حاضر شد علی علیه‏ السلام را به قتل برساند. [1] ولی از قول بعضی مورخان و صاحب‏ نظران استفاده می‏شود که ابن ملجم در جنگ صفین از مارقین و خوارج شد و در جنگ نهروان حضور نداشته، بلکه درصدد قتل امیرالمؤمنین علیه ‏السلام برآمده است. [2] .

پی نوشت ها:
[1] منهاج البراعه، ج 5، ص 130 - 127. البته این قول با آنچه در بعضی از کتاب‏های تاریخ آمده که ابن ملجم در مکه طرح قتل حضرت علی علیه‏السلام را برنامه‏ریزی کرد که در ادامه آمده، مناسبت ندارد.
[2] ر. ک: درس‏هایی از نهج البلاغه، ج 3، ص 97.

عاشورا
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۲۸
حمیدرضا

سلام دوستان

التماس دعا دارم ازتون در این روزهای کم باقی مانده از ماه مبارک رمضان و شبهای پر فضیلت قدر...

روایت داریم با زبانی دعا کن که گناه نکرده باشی...با زبان هایتان دعایم کنید

تشکر


حضرت علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.

روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(1)

به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.
هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(2)

حضرت علی(ع)، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(3) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.
بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.


پی نوشت ها:

1- منتهی الآمال، ج1، ص 172

2- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41

3- منتهی الآمال، ج1، ص 174


دیشب فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
یک بار دیگر رخت ماتم در برم کرد
دیشب که اشهد گفتنت ذکر لبت بود
امن یجیب ورد لبان زینبت بود


بیتوته

دوستی ها


التماس دعآ

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۸
حمیدرضا