عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «» جهان‏ بینى» ثبت شده است

سلام خدمت دوستان

با بخش دوازدهم اصول عقائد اسلامی (توحید) با شما هستیم

برای مشاهده بخش یازدهم بر روی این لینک

                                                         کلیک کنید



» جهان‏ بینى

جهان‏ بینى، یعنى تفسیر کلّى از هستى.

بعضى که به جهان مى‏ نگرند، آن را موجودى هدفدار و داراى پشتوانه ‏اى با شعور و بر اساس طرح و نظم وحساب مى ‏یابند، این بینش را «جهان‏ بینى الهى» مى‏ نامند.

امّا بعضى گمان مى ‏کنند که جهان هستى نه طرح قبلى دارد ، نه طرّاح با شعور و نه هدف و حساب. این دید و طرز فکر را «جهان‏ بینى مادّى» مى ‏گویند.

تفاوت این دو جهان ‏بینى کاملاً آشکار، و اختلاف نتیجه این دو بینش، قابل شک و تردید نیست. زیرا اگر عقیده داشتیم که این هستى خانه ‏اى است که نه صاحبى دارد و نه حساب و کتابى؛ چرا داخل چنین خانه‏ اى هر کارى که دلمان خواست و باب میلمان بود انجام ندهیم؟
امّا اگر این خانه بزرگ «جهان هستى»، حساب و هدفى دارد و صاحبش براى هر چیز اندازه ‏اى مقدّر فرموده است: «قد جعل اللّه لکلّ شى‏ء قدرا»(50) و هیچ برگى از درخت نمى‏ افتد، مگر با حساب و کتاب «و ما تَسقُط من وَرقةٍ الاّ یَعلمها»(51) پس من هم که جزیى از این جهان هستم، باید خود را با خواست و رضاى صاحب خانه «خدا» تطبیق دهم.
اگر هستى، بى‏ طرح و بى ‏هدف و بى ‏حساب است، براى من هم دلیلى بر پذیرفتن نظم و تحمّل قید و بندها وجود ندارد.
انسانى که فرموده ی خداى خود را باور دارد که مى‏ فرماید: «ما کنّا عن الخلق غافلین»(52) ما از آفریده ‏هاى خود غافل نیستیم. و عقیده دارد: «انّ ربّک لبالمرصاد»(53) پروردگار تو در کمینگاه است. چنین انسانى، هرگز رفتار و کردار او با انسانى که چنین اعتقادى ندارد یکسان نیست.
تنها در جهان‏ بینى الهى است که مى‏ توانیم انسانى مسئول و متعهّد باشیم، زیرا زمانى مسئولیم که زیر نظر باشیم، و در مورد هستى مورد سؤال قرار گیریم.
به علاوه وقتى گفته مى‏ شود: انسان مسئول است، هر مسئولى سائلى مى‏ خواهد، سائل ما کیست؟ وقتى من معتقدم که کلّ هستى بى‏ صاحب است، پس در برابر چه کسى مسئولم؟ اگر گفته شود: در برابر خلق. مى ‏گوییم خلق کیستند؟ خلق هم موجوداتى مانند من هستند؟ که در مقابل کسى مسئولیّتى ندارند.
آرى از دیدگاه یک انسان مادّى، تمام هستى بدون طرح قبلى است و به مرور زمان به این صورت در آمده و  همه انسان‏ها رو به نیستى مى ‏روند و با مردن نابود مى‏ شوند. هدف دنیا رفاه و خوشى و سپس نابودى است. با این طرز تفکّر مى ‏توان گفت: چرا باشم و خودکشى نکنم؟ من که پس از سال‏ها رنج، نابود مى‏ شوم، چرا زودتر خود را خلاص نکنم؟
 امّا جهان‏ بینى الهى به انسان آرامش مى بخشد، «الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب»(54) زیرا خداوند را بخشنده و مهربان و توبه ‏پذیر مى‏ داند. خدایى که به نیکوکاران پاداش فراوانى مى‏ دهد و بسیار زود از بندگانش راضى مى‏ شود، «یا سریع الرّضا»!


50) طلاق، 3.
51) انعام، 59.
52) مؤمنون، 17.
53) فجر، 14.
54) رعد،28.
درسهایی از قرآن
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۵ ، ۲۳:۴۰
حمیدرضا