عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر سوره بقره» ثبت شده است

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«7»خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ

خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده و بر چشمانشان پرده ای است و برای آنان عذابی بزرگ است.

نکته ها:

* مُهر بدبختی که خداوند بر دل کفّار می زند،کیفر لجاجت های آنان است.چنانکه می خوانیم: «یَطْبَعُ اللّهُ عَلی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّارٍ» [39]خدا بر دل افراد متکبّر و ستم پیشه،مهر می زند.و در آیه 23 سوره ی جاثیه نیز می خوانیم:خداوند بر دل کسانی که با علم و آگاهی به سراغ هواپرستی می روند مهر می زند.بنابراین مهر الهی نتیجه ی انتخاب بدِ خود انسان است،نه آنکه یک عمل قهری و جبری از طرف خدا باشد.

* مراد از قلب در قرآن،روح و مرکز ادراکات است.سه نوع قلب را قرآن معرّفی می کند:  1.قلب سلیم،2.قلب منیب،3.قلب مریض.

ویژگی های قلب سلیم

الف:قلبی که جز خدا در آن نیست.«لیس فیه احد سواه»[40]

ب:قلبی که پیرو راهنمای حقّ،توبه کننده از گناه و تسلیم حقّ باشد. [41]

ج:قلبی که از حبّ دنیا،سالم باشد. [42]

د:قلبی که با یاد خدا،آرام گیرد.[43]

ه:قلبی که در برابر خداوند،خاشع است. [44]

البتّه قلب مؤمن،هم با یاد خداوند آرام می گیرد و هم از قهر او می ترسد. «إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» [45]همانند کودکی که هم به والدین آرام می گیرد و هم از آنان حساب می برد.

ویژگی های قلب مریض

الف:قلبی که از خدا غافل است ولایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» [46]

ب:دلی که دنبال فتنه و دستاویز می گردد. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ» [47]

ج:دلی که قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَهً»[48]

د:دلی که زنگار گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» [49]

ه:دلی که مُهر خورده است. «طَبَعَ اللّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» [50]

ویژگی قلب منیب

قلب منیب،آن است که بعد از توجّه به انحراف وخلاف،توبه وانابه کرده و به سوی خدا باز گردد.ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار وگفتار انسان است.

خداوند در آیات قرآنی،نه ویژگی برای قلب کفّار بیان کرده است:

الف:انکار حقایق. «قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ» [51]

ب:تعصّب. «فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ» [52]

ج:انحراف و گمراهی. «صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»[53]

د:قساوت و سنگدلی. «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ» [54]

ه:موت. «لا تُسْمِعُ الْمَوْتی» [55]و:آلودگی و زنگار. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ» [56]

ز:مرض. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» [57]

ح:ضیق. «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً» [58]

ط:طبع. «طَبَعَ اللّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» [59]

* قلب انسان،متغیّر و تأثیرپذیر است.لذا مؤمنان اینچنین دعا می کنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» [60]خدایا! دلهای ما را بعد از آنکه هدایت نمودی،منحرف مساز.

امام صادق علیه السلام فرمودند:این جمله(آیه)را زیاد بگویید و خود را از انحراف ایمن و در امان ندانید. [61]

پیام ها:


1-درک نکردن حقیقت،شاید بالاترین کیفرهای الهی است. «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»

2-کفر و الحاد،سبب مهر خوردن دلها و گوش هاست. «الَّذِینَ کَفَرُوا... خَتَمَ اللّهُ»

3-در اثر پافشاری بر کفر،امتیازات اساسی انسان(درک حقایق و واقعیّات) سلب می شود. «الَّذِینَ کَفَرُوا... خَتَمَ اللّهُ»

4-کیفر الهی،متناسب با عمل ماست. «الَّذِینَ کَفَرُوا... خَتَمَ اللّهُ»

آری،جزای کسی که حقّ را فهمید و بر آن سرپوش گذاشت،آن است که خدا هم بر چشم ، گوش ، روح و فکرش سرپوش گذارد. در واقع انسان ، خود عامل بدبختی خویش را فراهم می کند . چنانکه امام رضا علیه السلام فرمود : مُهر خوردن ، عقوبت کفر آنهاست . [62]


 


[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان

[39] - غافر،35.

[40] - نورالثقلین،ج4،ص57

[41] - نهج البلاغه،خطبه 214.

[42] - تفسیر صافی

[43] - فتح،4

[44] - حدید،16.

[45] - انفال،2

[46] - کهف،28

[47] - آل عمران،7

[48] - مائده،13

[49] - مطففین،14

[50] - نساء،155

[51] - نحل،22

[52] - فتح،26

[53] - توبه،127

[54] - زمر،22

[55] - روم 52

[56] - مطففین،14

[57] - بقره،10.

[58] - انعام،125

[59] - .نساء،155

[60] - آل عمران،8

[61] - تفسیر نورالثقلین

[62] - تفاسیر نورالثقلین و کنزالدقائق

پایگاه جامع قرآن کریم

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۸
حمیدرضا

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«6»إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

همانا کسانی که کفر ورزیده اند،برای آنها یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی.آنها ایمان نخواهند آورد.

نکته ها:

* «کفر»،به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن است.به کشاورز و شب،کافر می گویند.چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک می پوشاند و شب فضا را در برمی گیرد.کفران نعمت نیز به معنی نادیده گرفتن آن است.شخص منکر دین،به سبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان می کند و یا نادیده می گیرد،کافر خوانده شده است.

* قرآن،بعد از متّقین،گروهی از کفّار را معرّفی می کند.آنها که در گمراهی و کتمانِ حقّ، چنان سرسختند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند و در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حالشان این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ» [37]برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد،فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحت دهندگان نباشی.

* اگر زمینه مساعد ومناسب نباشد،دعوت انبیا نیز مؤثّر واقع نمی شود.

باران که در لطافت طبعش،خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار،خَس

پیام ها:

1-لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه،انسان را جماد گونه می کند. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ»

2-روش تبلیغ برای کفّار،انذار است.اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعده ها نیز اثر نخواهند کرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»

3-انتظار ایمان آوردنِ همه ی مردم را نداشته باشید. [38]«...لا یُؤْمِنُونَ»

 


[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان

[37] - شعراء،136

[38] - .در آیه ی 103 سوره یوسف می فرماید: «وَ ما أَکْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ» هر چند آرزومند و حریص باشی،بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.

پایگاه جامع قرآن کریم

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۹:۵۷
حمیدرضا

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 


اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«5»أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدایتند و آنان همان رستگاران هستند.

نکته ها:

* پاداش اهل تقوا که به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت هستند، رستگاری و فلاح است.رستگاری،بلندترین قلّه سعادت است.زیرا خداوند هستی را برای بشر آفریده [26]و بشر را برای عبادت [27]و عبادت را برای رسیدن به تقوا [28]و تقوا را برای رسیدن به فلاح و رستگاری. [29]

* در قرآن،رستگاران ویژگی های دارند؛از جمله:

الف:در برابر مفاسد جامعه،به اصلاحگری می پردازند.[30]

ب:امر به معروف و نهی از منکر می کنند.[31]

ج:علاوه بر ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله،او را حمایت می کنند.[32]

د:اهل ایثار هستند.[33]

ه:در قیامت از حسنات،میزانِ سنگین دارند.[34]

* رستگاری،بدون تلاش به دست نمی آید و شرایط و لوازمی دارد،از آن جمله در قرآن به موارد ذیل اشاره شده است:

·       برای فلاح و رستگاری،تزکیه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها» [35]

·       برای فلاح و رستگاری،جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [36] 

·       برای فلاح و رستگاری،خشوع در نماز،اعراض از لغو،پرداخت زکات، پاکدامنی، عفت،  امانتداری،وفای به عهد و پایداری در نماز،لازم است.

پیام ها:

1-هدایتِ ویژه الهی،برای مؤمنان واقعی تضمین شده است. «هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ»

2-ایمان وتقوا،انسان را به فلاح ورستگاری می رساند. «لِلْمُتَّقِینَ، یُؤْمِنُونَ، اَلْمُفْلِحُونَ»





[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان

[26] - «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» بقره،29.

[27] - «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» ذاریات،56.

[28] - «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» بقره،21

[29] - «فَاتَّقُوا اللّهَ... لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» مائده،100

[30] - آل عمران،104.

[31] - آل عمران،104

[32] - .اعراف،157

[33] - حشر،9

[34] - اعراف،8.

[35] - شمس،9.

[36] - مائده،35

پایگاه جامع قرآن کریم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۲۰:۰۳
حمیدرضا

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 


اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«4»وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ

و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو(بر پیامبران)نازل گریده،ایمان دارند و هم آنان به آخرت(نیز)یقین دارند.

نکته ها:

* ابزار شناخت انسان،محدود به حس و عقل نیست،بلکه وحی نیز یکی از راههای شناخت است که متّقین به آن ایمان دارند.انسان در انتخاب راه،بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانی می شود.باید انبیا دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیره ی عملی خویش، او را به سوی سعادت واقعی راهنمایی کنند.

* از این آیه و دو آیه قبل بدست می آید که خشوع در برابر خداوند متعال(نماز)و داشتن روحیّه ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آینده ای روشن و پاداش های بزرگ الهی،از آثار تقواست.

پیام ها:

1-ایمان به تمام انبیا و کتب آسمانی،لازم است.زیرا همه آنان یک هدف را دنبال می کنند. «یُؤْمِنُونَ... ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»

2-تقوای واقعی،بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمی کند. «بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ»

3-احترام قرآن،قبل از کتب دیگر است. «...بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ...»

4-پیامبر اسلام،آخرین پیامبر الهی است.کلمه «مِنْ قَبْلِکَ» بدون ذکر «مِنْ بَعْدِکَ » نشانه ی خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است.




[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان
پایگاه جامع قرآن کریم
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۲۰:۰۳
حمیدرضا

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 


اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم


«3»الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ

(متّقین)کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پای می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم،انفاق می کنند.

نکته ها:

*قرآن،هستی را به دو بخش تقسیم می کند:عالم غیب [19]و عالم شهود.متّقین به کلّ هستی ایمان دارند،ولی دیگران تنها آنچه را قبول می کنند که برایشان محسوس باشد.

حتّی توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمی بینند،به او ایمان نمی آورند. چنانکه برخی به حضرت موسی گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَهً» [20]ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم،مگر آنکه خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.

این افراد درباره ی قیامت نیز می گویند: «ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ» [21]جز این دنیا که ما در آن زندگی می کنیم،جهان دیگری نیست،می میریم و زنده می شویم و این روزگار است که ما را از بین می برد.

چنین افرادی هنوز از مدار حیوانات نگذشته اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات می دانند و می خواهند همه چیز را از طریق حواسّ درک کنند.

* متّقین نسبت به جهان غیب ایمان دارند،که برتر از علم و فراتر از آن است.در درونِ ایمان،عشق،علاقه،تعظیم،تقدیس و ارتباط نهفته است،ولی در علم،این مسائل نیست.

پیام ها:

1-ایمان،از عمل جدا نیست.در کنار ایمان به غیب،وظایف و تکالیف عملی مؤمن بازگو شده است.«یؤمنون...یقیمون...ینفقون»

2-اساسی ترین اصل در جهان بینی الهی آن است که هستی،منحصر به محسوسات نیست. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

3-پس از اصل ایمان،اقامه ی نماز و انفاق از مهم ترین اعمال است. «یُؤْمِنُونَ...یُقِیمُونَ...

یُنْفِقُونَ» (در جامعه ی الهی که حرکت وسیر الی اللّه دارد،اضطراب ها و ناهنجاری های روحی و روانی و کمبودهای معنوی،با نماز تقویت و درمان می یابد و خلأهای اقتصادی و نابسامانی های ناشی از آن،با انفاق پر و مرتفع می گردد.)

4-برگزاری نماز،باید مستمر باشد نه موسمی و مقطعی. «یُقِیمُونَ الصَّلاهَ» (فعل مضارع بر استمرار و دوام دلالت دارد.)

5-در انفاق نیز باید میانه رو باشیم. [22]«مِمّا رَزَقْناهُمْ»

6-از هرچه خداوند عطا کرده(علم،آبرو،ثروت،هنر و...)به دیگران انفاق کنیم.

«مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» [23]امام صادق علیه السلام می فرماید:از آنچه به آنان تعلیم داده ایم در جامعه نشر می دهند.[24]

7-انفاق باید از مال حلال باشد،چون خداوند رزق [25]هر کس را از حلال مقدّر مى‏کند. «رزقناهم»

8-اگر باور کنیم آنچه داریم از خداست،با انفاق کردن مغرور نمی شویم.بهتر می توانیم قسمتی از آن را انفاق کنیم. «مِمّا رَزَقْناهُمْ»




[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان

[19] - غیب به خداوند متعال،فرشتگان،معاد و حضرت مهدی علیه السلام اطلاق شده است.

[20] - .بقره،55.

[21] - جاثیه،24.

[22] - «مِمّا» ،(مِن ما)است و یکی از معانی«من»بعض است.یعنی بعضی از آنچه روزی کرده ایم-نه همه را-انفاق می کنند.

[23] - در اینگونه موارد کلمه«ما»به معنای هر چیز است.

[24] - بحار،ج 2،ص 17.

[25] - «رزق»،به نعمت دائمی که برای ادامه ی حیات طبق احتیاج داده می شود،اطلاق می گردد وقید تداوم و به اندازه ی احتیاج،آن را از مفاهیمِ احسان،اعطاء،نصیب،انعام و حظّ،جدا می کند.التحقیق فی کلمات القرآن،ج4،ص 114.



پایگاه جامع قرآن کریم

درس هایی از قرآن

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۲:۱۱
حمیدرضا

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 


اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم


«2»ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ


آن کتاب(با عظمت که)در(حقّانیت)آن هیچ تردیدی راه ندارد،راهنمای پرهیزگاران است.

نکته ها:

* «لا رَیْبَ فِیهِ» یعنی در اینکه قرآن از سوی خداست،شکّی نیست.زیرا مطالب آن به گونه ای است که جایی برای این شکّ وتردید باقی نمی گذارد واگر شکّی در کار باشد،بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است.چنانکه قرآن می فرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ»[6]آنان در شکّی که خود ایجاد می کنند،سردرگم هستند.

* هدف قرآن،هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمان ها و زمین و گیاهان و حیوانات و...اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها،موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد. [7]

* قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هُدیً لِلنّاسِ»[8]همانند خورشید بر همه می تابد،

ولی تنها کسانی از آن بهره می برند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» همچنان که نور خورشید،تنها از شیشه ی تمیز عبور می کند،نه از خشت وگِل.لذا فاسقان [9]،ظالمان [10]،کافران[11]،دل مردگان[12]،مسرفان و تکذیب کنندگان [13]از هدایت قرآن بهره مند نمی شوند.

سؤال:این آیه درباره قرآن ومطالب آن می فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّی در آن نیست.در حالی که خود قرآن شکّ وتردید مخالفان را در این باره بیان می دارد:یک جا می فرماید:

«إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» [14]ما درباره آنچه ما را به آن می خوانی،در شکّ هستیم.و در مورد شکّ در وحی ونبوّت نیز می خوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی» [15]درباره ی قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» [16]بنابراین چگونه می فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّی در قرآن ومحتوای آن نیست؟

پاسخ:مراد از جمله «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسی در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمی کند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدری محکم است که جای شکّ ندارد و اگر کسی شکّ کند به خاطر کور دلی خود اوست.چنانکه در آیه 66 سوره نمل می فرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» [17]

پیام ها:

1-قرآن در عظمت،مقامی بس والا دارد. «ذلِکَ» در ادبیات عرب،« ذلِکَ »اسم اشاره به دور است.در اینجا به قرآن که در پیش روی ماست،با «ذلِکَ» اشاره می کند که از عظمتِ دست نایافتنی قرآن حکایت می کند.

2-راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامه خود،قاطع و استوار باشد.

جمله ی «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استواری و استحکام قرآن است.

3-توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران،خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»

4-تنها افراد پاک وپرهیزکار،از هدایت قرآن بهره مند می شوند. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» هرکس که ظرف دلش پاکتر باشد،بهره مندی و نورگیری او بیشتر است. [18]


پایگاه جامع قرآن کریم
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۸:۱۸
حمیدرضا

سلام دوستان

قصد دارم تفسیر و محتوای سوره بقره رو در چند پست براتون ارسال کنم

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام سوره های قران از همه برتر است فرمودند: سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی[1]

 


بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

«1»الم

الف لام میم.

نکته ها:

درباره ی حروف مقطّعه،اقوال مختلفی بیان شده است،از جمله:

1.قرآن،معجزه ی الهی از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همه است،اگر می توانید شما نیز از این حروف،کلام معجزه آمیز بیاورید.

2.این حروف،نام همان سوره ای است که در ابتدایش آمده است.

3.این حروف،اشاره به اسم اعظم الهی دارد.[2]

4.این حروف،نوعی سوگند و قسم خداوند است.[3]

5.این حروف،از اسرار بین خداوند و پیامبر است. [4]ومطابق بعضی روایات رموزی است که کسی جز خداوند نمی داند. [5]

امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد.زیرا در میان یکصد و چهارده سوره قرآن،که 29 سوره آن با حروف مقطّعه شروع می شود،در بیست و چهار مورد بعد از این حروف،سخن از قرآن و معجزه بودن آن است.چنانکه در این سوره به دنبال «الم» ، «ذلِکَ الْکِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.

در آغاز سوره شوری نیز حروف مقطّعه ی «حم عسق» آمده است که بعد از آن می فرماید:

«کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» خداوندِ عزیز و حکیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحی می کند.یعنی وحی خداوند نیز با استفاده از همین حروف است.حروفی که در دسترس همه افراد بشری است.البتّه خداوند با این حروف، کتابی نازل کرده که معجزه است.آیا انسان نیز می تواند چنین کتابی فراهم کند؟!

آری،خداوند از حروف الفبا،کتاب معجزه نازل می کند،همچنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه می آفریند و انسان می سازد.ولی نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل،خشت و آجر بسازند!


[1] - تفاسیر نور الثقلین و مجمع البیان

[2] - تفسیر نورالثقلین.

[3] - بحارالانوار،ج88،ص7.

[4] - بحارالانوار،ج 89،ص 384.

[5] - تفسیر مجمع البیان.

پایگاه جامع قرآن کریم
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۶ ، ۲۳:۳۷
حمیدرضا