سلطنت جاوید
| گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما | سر گیرد و برون رود از کربلای ما | 
| ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر | نتوان نهاد پا به خلوت سرای ما | 
| تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس | راه طواف بر حرم کبریای ما | 
| هم راز بزم ما نبود طالبان جاه | بیگانه باید از دو جهان آشنای ما | 
| برگردد آن که با هوسِ کشور آمده | سرناورد به افسر شاهی گدای ما | 
| ما را هوای سلطنت مُلْکِ دیگر است | کاین عرصه نیست در خور فرِّهُمای ما | 
| یزدانِ ذوالجلال، به خلوت سرای قدس | آراسته است بزم ضیافت برای ما | 
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
 
