سلام خدمت دوستان
با بخش پانزدهم اصول عقائد اسلامی (توحید) با شما هستیمبرای مشاهده بخش چهاردهم بر روی این لینک
کلیک کنید» جایگاه شناخت
همانگونه
که نوع رفتار و گفتار ما از جهان بینى ما نشأت مى گیرد، نوع جهان بینى نیز
از شناخت ما سرچشمه مى گیرد، یعنى انتخاب جهان بینى به نوع شناخت بستگى
دارد. و این شناخت ما از خود و هستى است که به انتخاب نوع خاصّى از جهان بینى
منجر مى شود.
با این بیان، چنین نتیجه مى گیریم که اعمال ما برخاسته از جهان بینى ما، و جهان بینى ما به شناخت ما وابسته است.
در اینجا لازم است درباره شناخت، توضیح مختصرى ذکر کنیم.
امتیاز
انسان نسبت به سایر موجودات، برخوردارى آنها از نعمت بزرگ شناخت و معرفت
است. در اهمیّت شناخت، همین بس که خداوند در بسیارى از آیات قرآن، انسانها
را به کسب شناخت و معرفت دعوت مى کند، و کسانى را که اهل تفکّر و تدبر و
تعقل نیستند به شدّت مذمت نموده، توبیخ مى کند.
خداوند
در قرآن، ما را از پیروى آنچه به آن شناخت نداریم، منع کرده است «ولاتقف
ما لیس لک به علم»(74) وافرادى را که بدون شناخت، راهى را مى روند و عملى
را انجام مى دهند، کوران و کران و گنگانى مى داند که تدبّر نمى کنند.
در
ضرورت شناخت، گفتار مولاى متقیان به کمیل بسیار قابل توجّه است. امام علیه
السلام مى فرماید: «یا کمیل ما من حرکةٍ الا و انت محتاج فیها الى
معرفه»(75) هیچ حرکتى وجود ندارد مگر آنکه تو در آن به معرفت نیاز دارى.
معرفت
و شناخت، اعمال ما را ارزشمند مى سازد. در مکتب اسلام درجات اعمال و
کارهاى ما به میزان معرفت ما بستگى دارد. هر چه معرفت ما بیشتر باشد کارهاى
ما ارزشمندتر است.
در قرآن و احادیث، مسلمانان به کسب معرفت بسیار تشویق شده اند. معرفت نسبت به خدا، پیامبران، ائمه، هستى، اصول و فروع دین.
در
دعا از خدا مى خواهیم که خودش، پیامبرش، و ولیّ ش را به ما بشناساند. در
غیر این صورت ما گمراه مى شویم «الّلهم عرّفنى نفسک فانّک ان لم تعرّفنى
نفسک لم اعرف ...»(76)
در
روایتى از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله آمده است: «من مات و لم یعرف
امام زمانه مات میتة جاهلیّة»(77) هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به
مرگ جاهلى از دنیا رفته است.
74) اسراء، 35.
75) بحار، ج 77، ص 269.
76) بحار، ج 52، ص146.
77) بحار، ج 8، ص368.
درسهایی از قرآن