2. دانه هایی از چند شاخه انگور را با سوزنی زهرآلود مسموم کردند و به خدمت امام هشتم آوردند. امام با اصرار مأمون، چند حبه میل کرد و همان لحظه حالش دگرگون شد، برخاست، عبایش را بر سر کشید و از نزد مأمون بیرون آمد. آن حضرت تا وقتی به خانه اش رسید، گاهی می نشست و گاهی به دیوار تکیه می داد. وقتی آن حضرت به خانه رسید، به اباصلت هروی دستور داد، با آن حضرت سخن نگوید و درِ خانه را ببندد!1
مظلوم ما که دل ز غمش پر شراره شد
آخر به زهر کینه، دلش پاره پاره شد
دور از مدینه، شهر و دیار و عیال خویشخون بر دلش ز فتنه مأمون، هماره شد
زهری چنان که چند قدم راه خانه را
هِی بر زمین نشسته و بر پا دوباره شد
محمد موحدیان قمی
1. حاج سید محمد آل طه، مشعل هدایت، ج 4، صص 140 و 141.
با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین
آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین
وسط کوچه همینکه بدنت لرزه گرفت
ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین
این چه زهری است که داری به خودت می پیچی
گاه پشت کمرت گاه جبین خورد زمین
شهادت امام رضا علیه السلام را تسلیت میگوییم