عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرببلا» ثبت شده است

خاندان علی و ننگ مذلت هیهات
دامن فاطمی و لکه بیعت هیهات

علم حادثه بردار سفر باید کرد
پای در معرکه بگذار خطر باید کرد

بار بربند دگر ترک وطن باید کرد
تیغ برگیر که با تیغ سخن باید گفت

جاده در جاده به دیدار خدا باید رفت
خسته ، پای آبله تا کرببلا باید رفت

طاقت هجر نداری ره هجرت بازاست
پای اگر هست تورا جاده جنت باز است

فصل وصل است گر از فاصله ها درگذرید
ای مجانین حق از سلسله ها درگذرید

سر به شمشیر سپارید که تقدیر این است
شکوه زنهار که تاوان جنون سنگین است

عشق گوید که ازاین مرحله چون باید رفت
بی سر و بی کفن ،آغشته به خون باید رفت

هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله

خیمه را نیز دمی چند به ظلمت بسپار
راه رجعت به سلامت طلبان بسپار

هرکه را ذوق جراحت نبود برگردد
هر که را ذوق شهادت نبود برگردد

هان که فردا سر و شمشیر به هم خواهد خورد
سرنوشت همه با تیغ رقم خواهد خورد

عشق طوفان جنون دگر انگیخته بود
عطش و حنجر و خنجر به هم آمیخته بود

آسمان در قدح تشنه هفتاد و دو صبح
یک افق باده ز دریای شفق ریخته بود

ماند هفتاد و دو شوریده از آو مدعیان
همه را عشق به غربال بلا بیخته بود

در شگفتم که کسی جز شهدا زنده نماند
عشق از آن محشر کبری که بر انگیخته بود

محشری بود تماشایی و عاشورایی
که به تصویر نیاید ز قلم فرسایی

شهسواران پی معراج کمر می بستند
زره حادثه مردانه به بر می بستند

مرگ از هیبت آنها متواری می شد
تا فرا سوی صف خصم فراری می شد

همه را شوق که از کاش ز نو زنده شویم
زخمها خورده و در خون خود افکنده شویم

کاش صدبار بمیریم و ز نو جان گیریم
پیر رخصت دهد و جانب میدان گیریم

تانفس می دمد از حنجره تکبیر زنیم
در رکاب پسر فاطمه شمشیر زنیم


آموزش مداحی و اشعار مذهبی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۵۵
حمیدرضا

جای گله ز فاصله ها گریه می کنم
با نام سیّدالشّهدا گریه می کنم

من که تمام عمر ز داغت گریستم
در بین قبر هم چه بسا گریه می کنم

باید هزار سال برای تو گریه کرد
قدر هزار سال تو را گریه می کنم

من سمت روضه می روم و عابری به من
می گوید: "التماس دعا " گریه می کنم

تو خواستیّ و حاجت من شد روا حسین
بر نذر های گشته ادا گریه می کنم

حالا تو بخش بخش شدی «ح» شدیّ و «سین»
حالا تو را هِجا به هِجا گریه می کنم

تو در ازای اشک به من کربلا بده
من در ازای کرب و بلا گریه می کنم



اشعار امام حسین علیه السلام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۳
حمیدرضا
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم
مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چاره ای کند
ای وای اگر امام رضایی نداشتم
گفتم در حرم همه را راه می دهند
اصلا بنای بی سر و پایی نداشتم
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ور نه من از گناه ابایی نداشتم
چندین شب است گریه شده کار من ولی
باز هم برات کرببلایی نداشتم
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۹
حمیدرضا

هوالشهید

این اشک که در چشم ترم آوردی

سوغات از ارباب کرم آوردی

ای زائر اربعین ، چه بویی داری

از کرببلا عطر حرم آوردی

عاشور




این چه حرفی ست که در عالم بالاست بهشت؟
هر کجا نام “حسین” است همان جاست بهشت

بیستایی ها


زائرای کربلا آمدند آقا...

خوشا به حالشان


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۱۳:۳۳
حمیدرضا