عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود

او آمده که مادر آئینه ها شود

او آفریده گشت که یک چند مدتی

نور خدا به روی زمین جا به جا شود

او آفریده شد که در این روزهای سخت

زهرا شود، علی شود و مصطفی شود

او مادر تمامیِ دل های حیدری ست

باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود

هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟

او آمده که مادر کرب و بلا شود

زهرا اگر نبود چگونه به عالمی

صدها روایت از مِی کوثر عطا شود

بی اذن فاطمه کسی اصلاً اجازه داشت؟

بر روی خاک و اوج فلک پیشوا شود

ای خوش به حال آن که در آن لحظۀ حساب

با انتخاب مادری او سَوا شود

مادر سلام روز ظهورت مبارک است

لعنت بر آن که منکر صدق شما شود

 

ما را گدای خانه ی لطفت حساب کن

ما را برای نوکریت انتخاب کن

 

مادر تویی که قدر شما بی نهایت است

هر جمله ی تو شامل صدها روایت است

در هر کجا که نام شما ذکر می شود

تفسیر پایداری و  صبر و صلابت است

جبریل با هزار ملک ریزه خوار توست

سوگند خورده هر شبِ این جا ضیافت است

هر کس مقام نوکریت را فروخته

جان حسین و جان حسن بی لیاقت است

تاریخ ثبت کرده که این جان نثاری ات

بهر علی نمونۀ اصل ولایت است

سلمان ز خاک خانه تو رزق می گرفت

این است روز و شب همه کارش ارادت است

شاگرد برترین تو  واللهِ زینب است

تندیس عفت است خداوند عصمت است

 

از گرد چادرت همه عالم درست شد

صدها هزار بیرق و  پرچم درست شد

 

خورشید سبز نیمه شبِ انتظار، تو

شیرینی همیشۀ فصل بهار، تو

ابری ترین هوای تو سجاده های شب

هر روز تا به شب نفس روزه دار، تو

ای رحمت تو شامل حال تمام خلق

روی سرم دوباره ز رحمت ببار، تو

ما هر چه هست از تو و  لطفت گرفته ایم

تا روز حشر پیش خدا اعتبار، تو

ما با علی امام تو هم رأی می شویم

هر دم برای شیر خدا ذوالفقار، تو

آن روز که تمامی مردم پیاده اند

بر روی ناقه های بهشتی سوار، تو

آن جا برای این که شفاعت شویم ما

حتماً دو دست ساقی خود را بیار، تو

 

محشر به نام پاک تو محشور می شویم

بی اذن تو ز درب جنان دور می شویم

 

تو آمدی که در شب دل ها قمر شوی

در سینۀ شکستۀ دوران گُهر شوی

تو آمدی که قامت دین را به پا کنی

بر شاخه های نخل ولا برگ و بَر شوی

تو آمدی که سورۀ کوثر بیاوری

تو آمدی برای علی بال و پر شوی

تو آمدی که مادری ات را نشان دهی

تو آمدی که مادر کل بشر شوی

معنای اصل ام ابیها فقط تویی

تو آمدی که باعث فخر پدر شوی

تو آمدی که در دل دریای شعله ها

مثل کتاب سوخته ای شعله ور شوی

تو آمدی که باطن شهری عیان شود

تو آمدی که شاهد مرگ پسر شوی

 

من که برای مدح تو چیزی نداشتم

تنها قلم به صفحه ی قلبم گذاشتم


مهدی نظری


من غلام قمرم_اشعار مذهبی

مشق هیئت

شعرِ شاعر

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۱۶
حمیدرضا

خدا جدا نکند، از دلم، ولای تو را

ز سینه ام نَبَرد شور نینوای تو را

به دردهای دل من امید درمان نیست

خدا نصیب کند تربت شفای تو را

هراسِ روز قیامت کجا به دل دارد

به دوش خویش کشد هرکسی لوای تو را

نشست بر لب من ذکر یا حسین، حسین

کجا برون کنم از سر، دگر هوای تو را

چه لاله ها که نشاندیم در مسیر رهت

ولی نشد که ببوسیم خاک پای تو را

اگرچه خانه دل ها مزار توست حسین

کرامتی! که ببینیم کربلای تو را

مگر تو باز کنی عقده زبانِ مرا

که باز هم بُسرایم ز غم، رثای تو را

وگرنه «آینه» را جز زبان حیرت نیست

که واژه واژه دهد شرح ماجرای تو را

مرتضی عصیانی

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۵۱
حمیدرضا



همه کج رفته‌اند..حتی میخ


همه لج کرده‌اند..حتی در


سرش از ازدحام ناچاراً


یا به دیوار می‌خورَد یا در..

تسلیت باد شهادت مظلومانه‌ی مادرمان حضرت زهرا(س)🖤


کانال رسمی مدافع حرم شهید حججی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۸
حمیدرضا

باور نداشت زینب کبری‌ که مادرش

رفته است و جای خالی او در برابرش

 

چادر نماز فاطمه لالایی شبش

دستان پر ز مهر علی بالش سرش

 

چشمان پرستاره ی زینب به در هنوز

یادی کند ز مادر و محسن برادرش

 

هر نیمه شب به کنج دلش روضه میگرفت

با خاطرات کوچه و سیلی و مادرش

 

وقتی دلش بهانه ی مادر گرفته است

چادر نماز مادر خود را کند سرش

 

مادر کبوترانه پریده به آسمان

بابا دلش گرفته برای کبوترش


محمدجواد قدرتی

***********************

ماییم و غم تو یا اباعبدالله
غرق کرم تو یا اباعبدالله

ایکاش بخوانیم ،زیارت عاشورا
یکشب حرم تو یا اباعبدالله



اشعار آئینی، مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام

بانک اس ام اس و دوبیتی های مذهبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۱۹
حمیدرضا

حسین جان

باز هم یاد حرم برده دلی چون من را
که برایت فقط اسباب سرافکندگی ام

*****************************

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه

گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۷
حمیدرضا

سلام

خدمت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت می گویم ولی:

  • با رفتار نادرستم با مادرم، غمشان را تازه میکنم...

  • با نگاه گناه آلودم تیری به سویشان پرتاب میکنم...

  • با زبانم نیشی به قلبشان میزنم...

  • با ...

((حضوری بی نشانی))

  در ســکوتی تلخ و غمگیـن وسـیاه

ناشکفته غنچه ای پـژمـرده شــــد


در فضایی سخت و جانفرسا و تنگ

از فشـــاری پشت در آزرده شـــد


بـرگ گل در التـــــهابی جـانگداز

پای غـربت از جفــا افســرده شـد


گل دلش از جـور نـامـردان گـرفت

بس که نامـردی دگر بی پرده شــد


ساقه ای بشکست و گل آخر خمـید

باغبـــان از داغ او دلمـــرده شد


در شبی خاموش و خلوت سوی حق

تا حضــوری بی نشـانی برده شــد


غـرق حجمی از غم و اندوه و اشک

هم «رها» هم شعر او سرخورده شد


بهروز قاسمی  «رها»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۰۶
حمیدرضا

یزید بن معاویه که مجرم اصلى در فاجعه خونبار کربلا

 بود، تنها سه سال پس از این فاجعه، در ۳۸ سالگى با

 مرگی ننگین از دنیا رفت و با مرگش، حکومت فاسق

 خاندان ابوسفیان پایان یافت.

  یزید بن معاویة بن ابوسفیان ـ که مادرش مَیسون، دختر بَجدَل کلبى بود ـ در سال 25 یا 26 هجرى، متولّد شد و در سال 64 هجرى، به هلاکت رسید.

وى که مُجرم اصلى در فاجعه خونبار کربلا بود، تنها سه سال پس از این فاجعه، در 38 سالگى با ننگ آمیزترینِ مرگ‌ها از دنیا رفت و با مرگش، حکومت ننگین خاندان ابوسفیان نیز پایان یافت.

«دانشنامه امام حسین(ع)» درباره قول‌های مختلف علّت مرگ ناگهانى یزید، می‌نویسد: در این زمینه قول‌ها مختلف هستند، اما مورّخان، اتفاق نظر دارند که افراط در مِىگُسارى و بَدمستى، موجب هلاکت او شد.

برخى گفته‌اند: وى هنگام رقص و در حال بدمستى به زمین خورد و مغزش متلاشى شد، برخى گاز گرفته شدن توسط میمونش را که با وى بازى مى‌کرد و برخى کثرت مىگسارى و قى کردنِ پیاپى آن را عامل هلاکت او ذکر کرده‌اند.

همچنین گزارش شده که صورت او پس از مرگ، همچون قیر سیاه شد و با ظاهرى چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.

خبرگزاری فارس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۵۲
حمیدرضا

یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!
🔸این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

🔸در کربلا هر روز بیست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.
🔸در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: «نماز شما قبول است؟!» درگیری می شود، حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.

💠 ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟

⭕️ این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما...


تبیان

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۲۴
حمیدرضا


شخصی از یاران امام صادق علیه السلام می گوید: «نزد امام صادق علیه السلام رفتم، دیدم حضرت نماز می خواند. بعد از نماز، در سجده مناجات کرد و برای زوار قبر امام حسین علیه السلام بسیار دعا کرد. وقتی مناجات حضرت تمام شد، عرض کردم: فدایت شوم! آنچه من از شما شنیدم، اگر هم برای کسانی بود که خدا را نمی شناسند، گمان می کردم به آتش دوزخ دچار نمی شوند! به خدا که آرزو کردم حسین علیه السلام را زیارت می کردم و حج (مستحبی) انجام نمی دادم! حضرت در پاسخ فرمود: تو که به قبر سیدالشهدا علیه السلام نزدیک هستی، چرا به زیارت او نمی روی؟ عرض کردم: من نمی دانستم که مسئله به این عظمت است. حضرت فرمود: «دعا گویان زوار حسین علیه السلام ، در آسمان از دعاگویان او در زمین بیشترند. زیارت را ترک مکن. هرکه آن را ترک کند، آن قدر حسرت می برد که آرزو می کند که قبر حضرت، نزد او می بود.» و سپس حضرت دوباره به تمجید زایران حضرت حسین علیه السلام و بیان فضایل آنان پرداخت.

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۱۱
حمیدرضا

«بپرسید از من، قبل از آنکه از میان شما بروم.» این کلامی بود که امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر فراز منبر برای مردم بیان کرد. لحظه ای همه جا را سکوت فرا گرفته بود. ناگهان مردی از میان جمعیت برخاست و پرسید: «یا امیر المؤمنین علیه السلام ! تعداد موهای سر و صورت من، چه مقدار است؟» پرسشگر، کسی نبود جز سعد بن ابی وقاص. امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: «به خدا! از مسئله ای، پرسش کردی که دوستم رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مرا به آن، آگاه ساخته بود. در سر و صورت تو مویی نیست، مگر آنکه در ریشه آن، شیطانی نشسته باشد. بدان! که در خانه تو پسری است که فرزندم، حسین علیه السلام را به قتل می رساند.» راوی می گوید: «در آن لحظه که امیر المؤمنین علی علیه السلام چنین فرمود، عمر سعد (سرکرده لشکر یزید)، هنوز طفل بود و در دامان پدرش نشسته بود.»

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۱۴
حمیدرضا