عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۲۵ مطلب با موضوع «کربلا عاشورا» ثبت شده است


سری به نیزه بلند است در مقابل زینب

سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب

 

سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است

مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب

 

چه دلفریب صدایی ، چه آیه های به جایی

که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب

 

پس از خطابه ی منبر زمان نوحه سرایی ست

بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب

 

چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را

بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب

 

برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما

به استناد روایاتی از مقاتل زینب

 

بگو به کوفه،که در کربلا چه ها که نکردند

بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب

 

بگو که این اسرا از حریم شیر خدایند

بگو که ناقه ی عریان نبوده منزل زینب

 

یتیم ِعترت و نان تصدقی که حرام است...

اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب

 

ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را

ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب

 

اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا

تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب

 

هزار گرگ گرسنه،هزار چشم حرامی

به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب

 

به پیش هجمه ی سنگین و شوم چشم چرانها

تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب

 

تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند

ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب

 

حسین ، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز

ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟

 

تنم ز کعب نی و تازیانه خورد شد آخر

بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب

 

سر تو رفته به نی،پس شکسته باد سر من

ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب

شاعر:علی صالحی

بزرگترین منبع اشعار مذهبی



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۳
حمیدرضا

مؤمنین برحسب استعدادهای خود، برحسب قدم­‌هایی که برمی‌­دارند، برحسب بذل جان و مالی که در راه ولایت دارند، به لقاءالله می‌رسند. امیرالمومنین(ع) فرموند «شِیعَتُنا الْمُتَباذِلُونَ فِی وِلایَتِنا»، یعنی شیعیان ما بذلِ در راه ولایت می­‌کنند. حضرت نفرمود چه چیزی بذر کنید، یعنی هر کسی هر سرمایه­‌ای دارد، یک موردش را بذل می‌­کند؛ مثلاً عالمی آن قدر مطالعه می‌کند که چشمش کم‌سو می‌شود و یا دست و پا و کمرش مورد آسیب قرار می‌گیرد. بعضی جان‌شان را بذل می­‌کنند، مانند شهدای صدر اسلام و اصحاب ائمه(ع) که در اوج آن‌ها شهدای کربلا قرار دارند. بعضی­‌ها اشعارشان را بذل می‌­کنند مانند کُمِیت، دعبل خزاعی و سیداسماعیل حِمیَری که البته به فراخور آن اشعار، جانشان هم در خطر قرار می­‌گیرد. برخی نیز آبرویشان را خرج کردند، مانند ذریح محاربی. وی در زمان امام صادق زندگی می­­‌کرد؛ یک روز نزد امام(ع) رفت و فرمود من فضائل زیاد امام حسین(ع) را می‌­گویم و مردم من را مسخره می‌­کنند و می­‌خندند و آبروی مرا می‌برند و مرا دروغگو خطاب می‌کنند، بعد کار به جایی رسید که در خانه خودش پسرش او را استهزا می­‌کرد. حضرت به او فرمود یا ذریح دع‌الناس؛ مردم را رها کن، تو آبرویت را در راه ما خرج کردی؛ بگذار مردم هر طرف می­‌خواهند بروند، ما جواب تو را می‌­دهیم.

بنابراین درجات بذل و بخشش در راه اهل‌بیت(ع) مختلف است که البته در اوج آن‌ها بذل جان مهم‌ترین آنهاست.

بنابراین لقای الهی بستگی به میزان بذل داشته‌های انسان در راه ولایت دارد. یکی مال، دیگری جان و عده‌ای قلم و آبرویش را می­‌دهند، اما چیزی عزیزتر از جان نداریم، لذا وجود حضرت سیدالشهدا(ع) و سایر اهل‌بیت(ع) در راه خدا و اصحاب نیز در راه اهل‌بیت(ع) که همان راه خداست،  بذل جان می‌کنند. به امام حسین می‌گفتند چرا به سمت کوفه می‌روید؟ حضرت می‌فرمود جدم پیغمبر را در خواب دیدم  که گفت حسین، خداوند در بهشت درجاتی برای تو قرار داده است که جز با شهادت به آن درجات نمی‌رسی؛ «وَ إِنَّ لَکَ فِی الْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ‏ لَا تَنَالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَة»؛ شهادت هم با بذل جان حاصل می‌شود. لذا در زیارت اربعین می‌خوانیم خدایا من به زیارت کسی آمدم که «بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیک؛ جانش را در راه تو فدا کرده است» یعنی با بذل جان به سمت لقاءالله می‌­خواهیم برویم.

خبرگزاری تسنیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۱۰:۳۷
حمیدرضا

سلام

شهادت زین العابدین علیه اسلام، پیامبر کربلای عشق را تسلیت می گوییم.

التماس دعای فرج


قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمار خیمه ها باشی

حکمت این بود روی نی نروی

راوی رنج نینوا باشی


*****



این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد

هیچ عقده ای از این گلوی بسته وا نکرد

آنچه که آرزوی من آن بود آن نشد

سی سال دیر آمد و فکر مرا نکرد

طوفان گرفت و دار و ندارم به باد رفت

روزی که غم وزید و به ما جز جفا نکرد

غم های من ز عصر مصیبت شروع شد

وقتی که دشمن آمد و رحمی به ما نکرد

در گیر و دار غارت معجر ز دختران

خلخال و گوشواره ای آرام وا نکرد

عمه رسید و گفتم "علیکن باالفرار"

یعنی کسی ز آل پیمبر حیا نکرد

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام

دشمن ز بی حیایی و ظلمی ابا نکرد

اما میان این همه رنج و غم وبلا

جایی تلافی ستم "شام" را نکرد

بازار داغ برده فروشی شامیان

داغی به دل گذاشت که کرب و بلا نکرد

در بین کوچه های یهودی نشین شهر

ما را کسی به اسم مسلمان صدا نکرد

دیدم میان بزم شراب حرامیان

چوبی که دو لب پدرم را رها نکرد

عمری به یاد این همه غم سوختم ولی

این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد



یا علی مددی



لبیک

اشعار آیینی، مدح و مرثیه




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۸
حمیدرضا

مداحی بیاد ماندنی و دلسوز غمنامه حضرت رقیـه(س)حاج یونس حبیبـی(یااباعبدالله الحسین ع)

دریافت

حجم: 10.7 مگابایت


اون که می گفت تو کربلا

خیمه هاتو آتیش زدند

نگفت کجا به بچه ها

زخم زبون و نیش زدند

اون که می گفت یه دختره

آتیش به دامن رودیده

نگفت تو اون صحرا چرا

راه نجف رو پرسیده

اون که میگفت زینب تو

رگ بریدت رو بوسید

نگفت میون نیزه ها

فقط سر تو رو می دید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۹:۲۵
حمیدرضا

“آیا حکومت ری را واگذارم که نهایت آرزوی من است

یا بازگردم گناهکار با کشتن حسین

در کشتن حسین دوزخی است که مانعی از آن نیست

ولی حکومت ری هم نور چشم من است”



کـلام امـام حسیـن (ع) به عمر بن سعد



((مالک ! ذبحک اللّه علی فراشک , ولا غفر لک یوم حشرک , فواللّه انی لارجوا ان لاتاکل من بر العراق الا یسیرا)). یـکی از ملاقاتهای سیدالشهدا(ع) در کربلا با ((عمر بن سعد))است که بدون نتیجه , پایان پذیرفت ایـن جلسه به در خواست امام (ع) وبا حضور حضرت ابو الفضل وحضرت علی اکبر (ع) از یک طرف واز جانب دیگر ((عمر سعد)) همراه پسرش ((حفص )) وغلامش ((لاحق )) تشکیل شد ودیگران نیز بـیرون خیمه ایستادند اما اینکه دراین جلسه چه گفته وچه شنیده شد, تاریخ مطالب زیادی نقل نکرده است .

((ابن کثیر)) این جلسه را چنین توصیف می کند: ((حـتـی ذهـب هـزیع من اللیل ولم یدر احد ما قالا, قسمتی از شب (ثلث یا ربع )گذشت وکسی ندانست که آن دو باهم چه گفتند)). ولی آنچه در کتب آمده است این که حضرت به ((عمر سعد)) فرمود: ((ازخدابترس ! توکه می دانی من فرزند چه کسی هستم پس چرا مرا یاری نمی کنی ؟

((عمر سعد)) بهانه آورد که : ((اخاف ان تهدم داری , می ترسم خانه ام را ویران کنند)). حضرت فرمود: ((من آن را از نو برای تو می سازم )). باز به بهانه دیگر متوسل گردید که : ((اخاف ان تؤخذ ضیعتی , می ترسم باغ وزراعتم را بگیرند)). حضرت (ع) فرمود, ((من بهتر از آن را در حجاز به تو می دهم )). بـاز ((عـمر سعد)) به بهانه دیگری متمسک شد که : ((ان لی بالکوفهٔ عیالا, می ترسم زن وبچه ام را ابن زیاد در کوفه بکشد)).

ایـنـجـا بـود کـه حـضـرت , عـصـبـانی شد وفرمود: ویرانی خانه ومزرعه , موجب جواز قتل فرزند پـیـامبر(ص ) نمی شود, لذا اورا نفرین کرد وفرمود: ((خداوند تورا دررختخوابت ذبح کند ودر روز قیامت تورا مورد بخشش قرار ندهد وامیدوارم که ازگندم عراق نخوری مگر مقدار کم )). ((عمر سعد)) با استهزا گفت : ((اگر گندم نخوردیم از جو خواهیم خورد))[۱] . ((ابـن حـجـر)) نـقـل می کند که روزی عمر سعد به امام حسین (ع) گفت : ((ان قوما من السفها یزعمون انی اقتلک )). ((جمعی از نادانان می گویند که من قاتل شما هستم )). حضرت فرمود: ((اینان سفیه نیستند ودرست می گویند))[۲] .


یـکـی از اعـمـال زشـتی که در کربلا رخ داد, ماجرای بستن آب به روی خیمه های حسینی وزنها واطفال بود. ((یـزیـد بن حصین همدانی ))[۵] که نامش در فهرست شهدای کربلا, جاودانه شده است ـبه سـیـد الشهدا(ع) عرض کرد: ((اگر اجازه دهید در مساله بستن آب , باعمر بن سعد صحبتی کنم شاید مؤثر واقع شود)).

امـام (ع) اجـازه فـرمـود ((یزید بن حصین )) به طرف چادر وخیمه ((عمر ابن سعد))حرکت کرد وچـون وارد شـد, بـه ((عـمـر سـعـد)) سلام نکرد واین رفتار, ((عمر سعد))رابسیار ناراحت کرد وگفت : ((یا اخا همدان ! ما منعک من السلام , الست مسلما))!. ((ای برادر همدانی ! چرا سلام نکردی ؟مگر من مسلمان نیستم ))!. ((فـقـال له : هذا ما الفرات تشرب منه کلاب السواد وخنازیرها وهذا الحسین بن علی ونساؤه واهل بیته یموتون عطشا وانت تزعم انک تعرف اللّه ورسوله )).

((یزید بن حصین گفت : این آب فرات است که همه حیوانات از آن استفاده می کنند, اما حسین (ع) زنان وبچه هایش در اثر تشنگی در حال هلاک شدن هستند, مع الوصف تو ادعای مسلمانی داری ))! . ((عـمر سعد)) سرش را پایین انداخت وگفت : ((واللّه یااخا همدان ! انی لاعلم حرمهٔ اذاهم ولکن ما اجد نفسی تجیبنی الی ترک الری لغیری )). ((مـی دانـم آزار واذیـت ایـن خـانـدان حرام است , اما خواهشهای درونی من اجازه نمی دهد که از حکومت ری به نفع دیگری دست بکشم ))!!. ((یـزید بن حصین )) برگشت وبه حضرت عرض کرد, ((قد رضی ان یقتلک بولایهٔ الری , عمر سعد برای رسیدن به حکومت ری , راضی به قتل شما شده است ))[۶] .

مـسـالـه بـستن آب در کربلا, قضیه تازه ای نبود بلکه در نبرد صفین هم ((معاویه ))آب را به روی سـپـاهـیـان امـیرالمؤمنین (ع) بست , هرچند ((عمرو عاص )) با این عمل مخالف بود و می گفت : ((مـعـاویـه ! سـربازان علی تشنه نمی مانند وتو وسربازانت سیراب )) اما معاویه بر بستن آب , اصرار می ورزید تا به دنبال مذاکرات بی فایده ,((مالک اشتر واشعث بن قیس )) شریعه را از دست سربازان مـعـاویه در آوردند آنگاه معاویه به عمرو عاص گفت : ((آیا به نظر تو علی دست به عمل مقابله به مثل می زند))؟

((عـمـرو)) مـی گـویـد: ((ظـنـی انـه لا یـسـتـحـل منک ما استحللت منه وان الذی جا له غیر الما))[۷] . ((عقیده ام این است که امیرالمؤمنین روا نمی دارد چیزی را که تو آن را روا داشتی , چون علی برای بستن آب به اینجا نیامده است )) به قول ((ملای رومی )).

در شجاعت شیر ربا نیستی

در مروت خود که دانه کیستی .

((مرحوم شهریار هم به این جریان اشاره دارد:

سه بار دست به دست آمد آب ودر هربار

علی چنین هنری کردی واو چنان هوسی .

فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس

که بی حیائی دشمن زحد گذشت بسی .

جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم

که نان وآب نبندد کسی به روی کسی .

توهم بیا وتماشای حق وباطل کن

به بین که درپی سیمرغ می جهد مگسی .● قاصد عمر سعد


آخـریـن باری که سیدالشهدا(ع) با عمر سعد ملاقات کرد, صبح عاشورا بعد ازخواندن خطبه دوم واتـمـام حـجت بود که , عمر سعدرا خواست , اگر چه او از رو به روشدن با حضرت کراهت داشت , ولی به حضور امام آمد, حضرت خطاب به اوفرمود: ((اتزعم انک تقتلنی ویولیک الدعی بلاد الری وجرجان ؟

واللّه لا تتهنا بذلک , عهدمعهود فاصنع ما انـت صـانـع فـانک لا تفرح بعدی بدنیا ولا آخرهٔ وکانی براسک علی قصبهٔ یتراماه الصبیان بالکوفهٔ ویتخذونه غرضا بینهم ))[۹] . ((خیال می کنی در قبال کشتن من , ابن زیاد حکومت ری وجرجان را به تومی دهد؟

به خدا قسم ! به این خوشحال نخواهی شد, زیرا این عهد وپیمانی است پیش بینی شده , اکنون هرکاری از دستت بـر مـی آید انجام بده , اما بدان بعد از این در دنیاوآخرت خوشحال نخواهی بود وگویا از هم اکنون مـی بـیـنـم کـه سر تورا بالای نی می زنند وکودکان کوفه آن را به هم پاس می دهند ووسیله بازی کودکان خواهد شد)).


مهدیه کرمان

vista.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۴
حمیدرضا


الا ای صاحب قلبم کجایی؟
محرم شد نمیخواهی بیایی؟

خوشا آن شور و حال و اشک و آهت
خوشا آن ناله های نینوایی

خوشا بر حال تو هر وقت که خواهی
کنار تربت آن سر جدایی


امام حسین علیه السلام

palama

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۵
حمیدرضا


 

 
۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۲۷
حمیدرضا

سلام دوستان

انشاءالله زیارت کربلا روزی همه مون شود

التماس دعای فرج

 

آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم

 حی علی العزا، که قیامی به پا کنیم

 

 قد قامت العزا  که شنیدیم میرویم

 تا حق روضه های عزا را ادا کنیم

 

بوی محرمش همه جا را گرفته است

 وقتش رسیده تا دو سه ماهی صفا کنیم

 

زیبا ترین وضوی محرم که گریه است

باید که اشک را به نظر کیمیا کنیم

 

سجاده سنگ صحن و عبا پیرهن سیاه

 نیت برای غربت خون خدا کنیم

 

آنقدر با لباس عزا سینه میزنیم

تا تار و پود پارچه را نخ نما کنیم

 

در این نماز عشق چه مستانه میشود

پشت سر امام زمان اقتدا کنیم

 

اینجا رکوع ما دم درب ورودی است

عرض ادب به ساحت کرببلا کنیم

 

الحق که کعبه سنگ نشانی برای ماست

 باید به نحو دیگری یاد خدا کنیم

 

با این که سمت قبله هنوزم درست هست

 تیری به نیت دو نشانه رها کنیم

 

اول به سمت کرببلا روضه الحسین

 دوم به سمت کوفه کسی را صدا  کنیم

 

از خاک هم مضایقه کردند کوفیان

 اصلا چگونه یادی از این ماجرا کنیم

 

سر های قدسیان همه بر زانوی غم است

 چون پیکری به خون شده هفتاد چاک و نیم

 

هفتاد زخم پیکر او از گناه ماست

 نیمی برای کرببلا...، پس حیا کنیم

 

اینجا قنوت ما به قناتی رسیده است

باید که سید الشهدا را صدا کنیم

 

تا گفتم السلام علیکم سلام داد

 باید به جان حضرت فطرس دعا کنیم

 

حالا که حکم کرببلا را گرفته ایم

باید دعا به جان امام رضا کنیم

 

شرمنده، لفظ واژه ی "باید" زیاد شد

باید به عهدِ گفتن باید وفا کنیم


یا علی مددی

بیتوته

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۵۹
حمیدرضا

قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا

منزل دوم

نام منزل: ابطح
وجه تسمیه: به سیلگاه وسیعی که در آن سنگ ریزه و ریگ است و نیز به دره پهن، مجرای فراخ، هموار و صاف و مسطح می گویند.
زمان ورود: به نظر می رسد ورود به این محل همان روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) باشد. (۱۸ شهریور ۵۹ شمسی)
مدت توقف: امام به مقدار ساعتی در این منزل درنگ داشته است.
ویژگی و امکانات: ۱. زمین صاف و هموار که برای اتراق مناسب بود. ۲. چند درخت و چاه آب در این منطقه بوده است.
رویدادها: ۱. به امام اطلاع دادند که یزیدبن ثبیط بصری به دیدنش آمده است امام برخاست تا زودتر به دیدار یزید و فرزندانش عبدالله و عبیدالله برود، یزید نیز با اشتیاق به دیدار امام رفته بود. وقتی یزید برگشت، امام را در محل خویش نشسته دید و گفت: بفضل الله و برحمة فلیفرحوا. (یونس، آیه ۵۸) یزید شادمان شد و با 2 فرزندش هم سفر امام شد. امام در حق او دعا کرد. یزید ده فرزند داشت که فقط همین دو فرزند همراه او در کربلا شرکت کردند. ۲. پیوستن شخص دیگر را که همراه یزیدبن ثبیط بوده نیز در این محل ذکر کرده اند. نام او را عامر گفته اند.

* قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (سوره یونس آیه58)    بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این ، از تمام آنچه گردآوری کرده اند ، بهتر است!»



من مریض توام و از تو دوا می خواهم

ای  مسیح دل من از تو شفا می خواهم

از ازل مٌحرم کوی تو شدم یا مولا

در طواف حرمت سعی و صفا می خواهم

حج من دور سرت چرخم و حاجی گردم

تا فدای تو شوم اذن خدا می خواهم

در سرازیری قبرم که مرا خاک کنند

من به جای کفنم شال عزا می خواهم

روز محشر که کسی جور کسی را نکشد

از خداوند شفاعت تو را می خواهم

تا که ناکام نمیرم به جهان تا هستم

از تو یک تذکره کرب و بلا می خواهم

یا علی مدد

تدبر

خبر آنلاین

گنجینه اشعار باختر

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۰
حمیدرضا

قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا

نخستین منزل

نام منزل: بستان ابن معمّر (ابن عامر) به بطن نخله نیز مشهور است.
وجه تسمیه: این محل متعلق به عمربن عبدالله بن معمر بوده است.
زمان ورود: هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری معادل ۱۸ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
مدت توقف: امام درنگ کوتاهی در این محل داشته است.
ویژگی ها و امکانات: این منطقه میان دو دره بوده است که به نخل یمنی و نخل شاهی مشهور بوده اند.
رویدادها: در این منزل فرزدق شاعر، همراه با مادرش امام را ملاقات کرد. امام و یارانش شمشیر و نیزه در دست داشتند. ابا عبدالله از فرزدق پرسید: پشت سر (کوفه) چه خبر؟
جواب داد: دل ها با توست و شمشیر ها با بنی امیه و تقدیر به دست خداست.
فرزدق پرسش هایی درباره ی مناسک حج از امام پرسید و پس از دریافت پاسخ با شتاب دور شد تا خود را به حج برساند. (برخی این ملاقات را در منازل دیگر نوشته اند که ملاقات در این منزل دقیق تر است.)

حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد


کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد


تا که سه شعبه دیدم غمین و مضطرتو


 وَ إن یکاد می خوندم برای اصغر تو


خبرآنلاین

ninisite

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۳
حمیدرضا