از شگفتیهای آفرینش
خفاش، پرنده شب
در خطبهای از امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام درباره شگفتیهای آفرینش
خفاش چنین آمده است: «از زیباییهای صنعت پروردگاری و شگفتیهای آفرینش او،
همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را
میگشاید، چشمانشان را میبندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو
میبرد، چشمان آنها راباز میکند.... روشنی آفتاب، خفاش را از رفتن در
تراکم نورهای تابندهاش باز میدارد و در خلوتگاههای تاریک پنهان میسازد؛
که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز پلکها را بر
سیاهی دیدهها اندازد و شب را چونان چراغی برمیگزیند که در پرتو تاریکی
آن، روزی خود را جستجو میکند و سیاهی شب، دیدههای او را نمیبندد و به
خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمیماند. آن گاه که خورشید پرده از
رخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن
شود، خفاش پلکها بر هم مینهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده،
قناعت میکند».
بال خفاش
در سخنانی از امیرمؤمنان علیهالسلام ، درباره شگفتیهای خلقت بالهای خفاش
میخوانیم: «پاک و منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و
مایه به دست آوردن روزی قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و
استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید،
تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند. این بالها همانند
لالههای گوشاند، بی پر و بدون رگهای اصلی، اما تو جای رگها و نشانههای
آن را به خوبی مشاهده میکنی.
خداوند برای خفاشان دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند ونه
چندان محکم که سنگینی کند. آنها پرواز میکنند، در حالی که فرزندانشان به
ایشان چسبیده و به مادر پناه بردهاند. اگر فرود آیند، با مادر فرود
میآیند و اگر بالا روند، با مادر اوج میگیرند. از مادرانشان جدا نمیشوند
تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و
بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه
است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، هستی را
آفرید».