غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است
مادری بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است
زن همسایه سر تکان میداد
دست آن بی حیا چه سنگین است
سایه ات بر سر اهالی شهر
مادر این روزها چه سنگین است
بغض خود بشکن و خلاصم کن
بغض بی انتها چه سنگین است
رفتی و آستین به دندانند
گریه ی مرتضی چه سنگین است
مسعود اصلانی
برگرفته از وبلاگ من غلام قمرم