یا امام حسین(ع)
در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــش است:
بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه...
اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد...
یا امام حسین(ع)
در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــش است:
بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه...
اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد...
» زیارت عاشورا در سایه قرآن
یکى از اصولى که قرآن بر آن اصرار دارد، عشق به خوبان و خوبى ها و تنفّر از بدان و بدى هاست.
قرآن
مى فرماید: از ابراهیم بیاموز که چگونه از عموى منحرف خود اظهار بیزارى
کرد؛ «فلمّا تبیّن له انّه عدوّ للَّه تبرّء منه انّ ابراهیم لاوّاه
حلیم»(147) آن گاه که براى ابراهیم آشکار شد که او دشمن خداست از او بیزارى
جست، با آنکه ابراهیم بسیار دلسوز و بردبار است.
پیامبر صلى الله علیه
و آله مأمور است که به مشرکان بگوید: «انّنى برىٌ ممّا تشرکون»(148) من از
آنچه شما شریک خدا قرار مى دهید، بیزارم.
سوره ى برائت نشانگر آن است
که تنها علاقه به خوبى ها کافى نیست، بلکه باید با بیان و فریاد، گفتن و
نوشتن، نامه و ناله و اشک و عمل، از بدی ها بیزارى جست و نسبت به آنها ابراز
تنفر کرد.
هر
سال میلیونها مسلمان در سرزمین منى در کنار خانه ى خدا به پیروى از
ابراهیم علیه السلام در سه روز پشت سر هم به سوى نماد شیطان، 49 سنگ پرتاب
کرده و از شیطان و شیطان نماها برائت مى جویند.
جالب آنکه بعد از پرتاب
سنگ ها به سوى شیطان، این دعا را مى خوانند: «خدایا حج من را قبول کن» که
این رمز آن است که قبولى حج با طرد شیطان وشیطان نماها همراه است.
ناگفته پیداست که شیطان در هر زمان به شکل و صورتى است، چنانکه امام راحل قدس سره فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است.
در
زیارت عاشورا به امام حسین علیه السلام و یارانش صد مرتبه سلام مى دهیم و
در مقابل به دشمنان او که دشمنان دین و خدایند، صد بار لعنت مى کنیم.
تکرار
پرتاب سنگ در سرزمین منى به شیطان و تکرار لعنت در زیارت عاشورا،
نشان دهنده ى آن است که باید با محبّت خوبان و بغض دشمنان خو بگیریم و خو
گرفتن در اثر تکرار است.
حضرت على علیه السلام متولّد کعبه و خانه زاد
خداست، خداوند مى فرماید: به دور کعبه بچرخید تا در طواف خانه خدا عشق على و
فکر و راه او در جان شما جاى گیرد. انسان بى عشق و تنفّر، همانند حیوانى
است که فقط نفس مى کشد.
در هر شبانه روز ده مرتبه از خداوند مى خواهیم
که ما را در راه اولیاى خود ثابت قدم بدارد؛ «اهدنا الصراط المستقیم صراط
الّذین انعمت علیهم» و از راه منحرفان و غضب شدگان بیزارى مى جوییم «غیر
المغضوب علیهم و لا الضّالّین» سنگ کعبه را مى بوسیم، ولى از سنگ جمرات با
پرتاب سنگریزه ها به آن، ابراز نفرت مى کنیم.
روز عرفه به عشق حسین
علیه السلام و دعاى او اشک مى ریزیم، ولى فرداى آن در عید قربان، کارد به
دست، خون مى ریزیم و قربانى مى کنیم. با یک دست دعا و با دست دیگر سلاح.
آرى مسلمانان باید در تمام شئون زندگى اینگونه باشند.
امام
جمعه ى مسلمین بر لبش فرمان تقوى و در چشمش اشک و بر دستش سلام و گام هایش
استوار در قیام است، فکرش آگاه به آفاق و ذهنش انباشته از علم است. و این
معناى جامعیّت نمایندگان مکتبى و علما و خطبا در اسلام است.
اگر به
امام حسین علیه السلام سلام مى گوییم، از قرآن آموخته ایم که به پیام آوران
آسمانى و رهروان الهى سلام مى گوید: «سلام على نوح فى العالمین»(149)،
«سلامٌ على ابراهیم»(150)، «سلام على موسى و هارون»(151)، «سلام على
آل یاسین»(152)
اگر به پیامبر صلى الله علیه و آله صلوات مى فرستیم، از
قرآن یاد گرفته ایم که مى فرماید: «اِنّ اللَّه و ملائکته یصلون على
النّبى»(153) خداوند و فرشتگان بر پیامبر درود مى فرستند و اگر ما بر
بنى امیه و غاصبان حکومت حقّ و تبهکاران تاریخ بشریّت، لعن و نفرین
مى کنیم، باز از قرآن آموخته ایم که مى فرماید: «اِنّ الّذین یؤذون اللَّه و
رسوله لعنهم اللَّه فى الدنیا و الاخرة»(154) آنان که خدا و پیامبرش را
اذیّت مى کنند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعنت مى کند.
ما نفرین و
لعن به دشمنان خدا را از انبیا یاد گرفته ایم؛ «لعن الّذین کفروا من
بنىاسرائیل على لسان داود و عیسى بن مریم»(155) کافران بر زبان داوود و
عیسى بن مریم لعن شده اند.
ما نفرین را از سیره ى پیامبر اسلام
آموخته ایم که در ماجراى مباهله فرمودند: «ثمّ نَبتَهِل فنجعل لعنة اللَّه
على الکاذبین»(156) ما با هم مباهله مى کنیم و لعنت خدا را براى دروغگویان
قرار مى دهیم.
بعضى از مجرمان را نه تنها خدا و پیامبران لعن و نفرین
مى کنند، بلکه تمام موجودات با شعور هستى نیز آنان را دائماً لعنت مى کنند.
«اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون»(157)
کوتاه سخن آنکه سلام و نفرین ما در تمام زیارتها به خصوص زیارت عاشورا، برخاسته از فرهنگ و روح قرآن است.
»قرآن و یاد شهدا
در قرآن از افراد ترسو و تن پرور به شدت انتقاد شده است؛ «یخشون النّاس کخشیة اللَّه»(129) و «لا طاقة لنا الیوم»(130) و از افراد شجاع ستایش شده است. مثلاً بعضى براى تضعیف روحیّه ى مسلمین مى گفتند: دشمنان شما زیادند ولى مؤمنین به جاى ترس ایمانشان زیاد مى شود؛ «انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً»(131)
قرآن از کسانى که عاشق جبهه هستند و بخاطر نداشتن امکانات اشک مى ریزند ستایش مى کند «اعینهم تفیض من الدَّمع حَزناً الا یجدوا ما ینفقون»(132)
قرآن از کسانى که براى خون دادن تسلیم فرمان هستند (گرچه خونشان ریخته نشود) ستایش مى کند. «فلمّا اسلما وتلّه للجبین و نادیناه أن یا ابراهیم قد صَدّقتَ الرؤیا»(133)
قرآن
کسى را که در جبهه از خود شهامت نشان مى دهد لایق مقام مى داند. «قتل داود
جالوت آتاه اللّه الملک و الحکمة و علّمه مما یشاء»(134)
قرآن یکى از ارزش هاى حضرت ابراهیم را جرأت او بر شکستن بتها مى داند. «وتاللَّه لاَکیدنّ اصنامکم»(135)
آرى وجوب توقّف در قتلگاه اولیاى خدا، یک عزادارى عملى و بیاد ماندن یاد شهداست.
در برابر این گروه، قرآن از گروه هایى به شدّت انتقاد کرده است از جمله:
1 - کسانى که تنها به زندگى دنیا دل بسته اند. «أرضیتم بالحیوة الدنیا»(137)
2 - کسانى که رفاه زندگى را محبوبتر از جبهه و جهاد مى دانند. «قل ان کان ابائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها أحبّ الیکم من اللَّه و رسوله و جهاد فى سبیله فتَربّصوا...»(138)
3 - کسانى که از دشمن مى ترسند. «قالوا لاطاقة لنا الیوم بجالوت و جُنوده»(139)
4
- کسانى که مسئله نا امنى خانه را مطرح مى کنند و براى فرار از جبهه و
جنگ، از پیغمبر مرخّصى مى خواهند. «یقولون اِنّ بُیوتنا عورة و ما هى بعورة
ان یریدون الا فرارا»(140)
5 - کسانى که از پیامبر براى شرکت در جبهه عذرخواهى مى کنند و بهانه مى گیرند که شرکت ما در جنگ تبوک سبب گناه مى شود، زیرا در برخورد با رومیان به دخترانشان نگاه خواهیم کرد و گرفتار فتنه و گناه خواهیم شد. در حالى که بزرگترین فتنه و گناه که در آن غرق شده اند، فرار از جبهه و تنها گذاشتن پیامبر است. «و منهم مَن یقول ائذن لى و لا تَفتِنّى اَلا فى الفتنة سقطوا»(141)
کسانى که گرمى هوا را براى ترک جنگ بهانه قرار دادند. «قالوا لا تَنفروا فى الحَّر قل نارُ جهنّم اشدُّ حرّا»(142) حضرت
فاطمه علیها السلام هر هفته دوبار (دوشنبه و پنجشنبه) پیاده چند کیلومتر
راه را از منزل تا مزار شهداى اُحد طى مى کرد و حتّى مقدارى خاک قبر شهید
را به خانه برد و از آن دانه هاى تسبیح ساخت و در دست مى چرخاند تا بدین
وسیله شهدا فراموش نشوند.
خداوند آنچه در زمین و آسمان است
آفرید؛«اللّه الذى خلق السموات و الارض»(144) و آن را مسخّر بشر قرار داد؛
«سَخّر لکم ما فى السموات و ما فى الارض»(145) و بشر را براى عبادت و بندگى
آفرید؛ «وما خلقت الجنّ و الانس الاّ لِیَعبدون»(146) و قلّه ى عبادت نماز
است و قلّه ى نماز سجده است که در سجده بهتر است بر خاک کربلا و تربت شهید
سجده کنیم تا شهدا فراموش نشوند.
* اگر قرآن در آغاز بزرگترین سوره ى خود (بقره) مى فرماید: «الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة»(121) و همچنین در کوچکترین سوره ى خود (کوثر) از نماز سخن به میان مى آورد، امام حسین علیه السلام آن را اقامه مى نماید. «اَشهد انّک قد اقمت الصلوة»(122)
*
اگر قرآن مى فرماید: «و ارکعوا مع الراکعین»(123)، امام حسین علیه السلام
نماز را با جماعت آن هم در برابر صفوف دشمن برگزار مى کند.
* اگر قرآن نحوه ى اقامه نماز در میدان جنگ را به پیامبر صلى الله علیه و آله آموزش مى دهد؛ «و اذا کنتَ فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفةٌ منهم معک ولیأخذوا اسلحتهم...»(124)، امام حسین علیه السلام در میدان جنگ نماز را اقامه مى فرماید.
* اگر قرآن نماز را به عنوان یک منبع انرژى زاى غیبى معرّفى و مؤمنان را امر به استعانت از آن مى فرماید: «استعینوا بالصبر و الصلوة»(125)، امام حسین علیه السلام نیز در بحبوحه ى جنگ و مشکلات آن، از نماز استعانت مى جوید.
* اگر قرآن اقامه ى نماز را در اوّل وقت سفارش مى فرماید؛ «اقم الصلوة لدلوک الشمس»(126)، امام حسین علیه السلام نماز ظهر عاشورا را در اوّل وقت اقامه فرمودند.
* اگر حضرت عیساى مسیح علیه السلام تا زمانى که نفس دارند، مأمور به اقامه نماز شده اند؛ « و اوصانى بالصلوة و الزکوة ما دمت حیّا»(127)، امام حسین علیه السلام نیز تا آخرین لحظه همراه نماز است.
* اگر قرآن از کسانى که تجارت، آنها را از نماز غافل نمى سازد، ستایش مى کند؛ «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر اللّه و اقام الصلوة»(128)، راجع به امام حسین علیه السلام چه باید گفت که حتّى حفظ جان هم او را از نماز غافل نساخت.
* امام حسین علیه السلام نه تنها خود نماز خواند که نمازهاى نمازگزاران را نماز کرد. در حدیث مى خوانیم: سه چیز موجب قبولى نماز است: حضور قلب، نماز نافله و تربت سیدالشهدا.
* امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب علیها السلام مى فرماید: در نمازت به من دعا کن.
* نماز باید در جامعه و علنى اقامه شود؛ «اقیموا الصلوة» و امام حسین علیه السلام با آنکه مى توانست در خیمه نماز بخواند و با اینکه نمازش شکسته بود، در مقابل جمعیت نماز بپا داشت.
هنگام اقامه ى نماز در ظهر عاشورا، 30 تیر به سوى حضرت رها شد، یعنى در برابر هر کلمه از حمد و رکوع و سجده تقریبا یک تیر به امام پرتاپ شد.
* به راستى نماز چیست که در عصر تاسوعا هنگامى که به سید الشهدا علیه السلام پیشنهاد حمله مى شود، حضرت طى چند نوبت گفتگو جنگ را یک روز به تأخیر مى اندازند و مى فرمایند: «انّى اُحبّ الصلوة» و نفرمود: مى خواهم نماز بخوانم، بلکه فرمود: من نماز را دوست دارم. بسیارى از ما نماز مى خوانیم، ولى چقدر نماز را دوست داریم؟
زراره
از امام صادق علیه السلام در باره کعبه پرسید: دهها سال است که هرگاه
درباره ى حج و کعبه از شما سوال مى کنم، پاسخ جدیدى مى دهید، علم شما به
کجا متّصل است؟ امام فرمودند: آیا مى خواهى کعبه اى که هزاران سال قبل از
آدم بوده با چند کلمه اسرارش تمام شود.
این در حالى است که کعبه و تمامى اسرار و رموز آن که امام به آن اشاره فرمودند، تنها قبله ى نماز است و قبله، یکى از شرایط نماز!!
* امام حسین علیه السلام حاضر مى شود تا بدن مبارکشان سوراخ سوراخ شود، ولى ارزش نماز شکسته نشود. سر مقدّس سید الشهدا بر روى نى قرآن مى خواند، یعنى سر از بدن جدا مى شود ولى سر و دل از قرآن جدا نمى شود.
عزادارن
حسینى! ظهر عاشورا در هر کجا هستید، به یاد امام حسین علیه السلام و آخرین
نماز کربلاى او، همراه با حضرت مهدى (عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف) نماز
ظهر عاشورا را باشکوه و با اخلاص بپا دارید.
علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت
از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ، بقره، آیه 43)
روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.
بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و ...) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم ...، والسابقون السابقون اولئک المقربون و ... استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.
همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است .
امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست. (بحارالانوار، ج 80، ص 13) همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.
برآورده شدن خواستهها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی(علیه السلام) تکلم کرد، حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا میکنم و بهشتم را برایش مباح میگردانم.» (بحارالانوار، جلد82، صفحه 204)
در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامهکنندگان نماز اول وقت نوید میدهند و میفرمایند: «بندهای نیست که به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت میکنم: برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (سفینة البحار، جلد 2، صفحه 42)
درست است که اگر نمازگزار، نماز خود را در آخر وقت هم بخواند انجام وظیفه کرده است، اما از آنجا که کار، مربوط به پروردگار و بر کارهای دیگر مقدم است، چنانچه آن را بدون عذر به عقب بیندازد، مسئول است و باید پاسخگو باشد.
قرآن
بارها مى فرماید: به منطق و حقّ فکر کنید، نه به تعداد نفرات و تعبیراتى
از قبیل: «اکثرهم لا یعملون»(97)، «اکثرهم فاسقون»(98)، «اکثرهم
کاذبون»(99) را به کار برده است.
قرآن
مى فرماید: هر گامى و کلامى باید بر اساس بصیرت باشد «ادعوا الى اللَّه
على بصیرة اَنا و مَن اتّبعنى»(100) امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل
و اصحاب علیهم السلام روز عاشورا ده سخنرانى کوتاه براى موعظه و ارشاد
مردم داشتند.
قرآن، از ایثارگران تجلیل مى کند؛ «و یؤثرون على انفسهم»(101)، در کربلا جلوه هاى بسیارى از ایثار به چشم مى خورد که نمونه ى بارز آن ایثار حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است.
قرآن به عفو کردن و پذیرش عذر مردم سفارش مى کند که نمونه ى بارز آن در کربلا عفو و بخشش حرّبن یزید ریاحى است.
قرآن
مى فرماید: «و العاقبة للمتّقین»(102)و «و العاقبة للتقوى»(103) نام نیکى
از دهها هزار جنایتکار در کربلا نیست، امّا نام 72 تن سرباز امام حسین علیه
السلام همچنان زنده است.
قرآن مىفرماید: اى پیامبر! ما نامت را بلند
داشتیم؛ «و رفعنا لک ذکرک»(104)، در کربلا نام حسین علیه السلام براى همیشه
بلند آوازه ماند.
قرآن
مى فرماید: «واُمرت لان اکون اوّل المسلمین»(105) یعنى رهبر باید پیشگام
باشد و در کربلا امام حسین علیه السلام فرزندش على اکبر علیه السلام را قبل
از جوانان بنى هاشمى به میدان نبرد فرستاد.
قرآن مى فرماید: «فاستقم
کما اُمرتَ و مَن تابَ مَعَک»(106) اى پیامبر! تو و یارانت استقامت بورزید،
در کربلا بهترین جلوه هاى استقامت را در امام حسین و یارانش علیهم السلام
مى بینیم.
قرآن به جاى نام بردن از افراد، ملاکها و معیارها را بیان مى کند. مثلاً مى فرماید: مولاى شما کسى است که در رکوع نمازش انگشتر خود را به فقیر داد و در یک لحظه بین نماز و زکات را جمع کرد، و این مردمند که باید جستجو کرده مصداق آیه را پیدا کنند، در کربلا امام حسین علیه السلام نفرمود: من با یزید بیعت نمى کنم، بلکه فرمود: «مثلى لایبایع مثله» یعنى خطِ ستیز حقّ و باطل در طول تاریخ بوده، هست و خواهد بود. قرآن مى فرماید: بدى هاى مردم را با خوبى جواب دهید؛ «ویدرؤن بالحسنة السیئة»(107)، در کربلا حُرّ راه را بر امام مى بندد، ولى امام حسین علیه السلام به تشنگان لشکر حُر و حتّى به اسبهاى آنها آب مى دهد.
قرآن پیروى از خدا و اولیاى الهى و وفادارى را سفارش مى کند، برخى یاران امام حسین علیه السلام که جان خود را براى نماز ظهر عاشورا سپر کرده و تیرها را به جان خریدند هنگامى که امام بعد از نماز و در لحظه آخر عمر آنان بالاى سرشان آمد آنها پرسیدند: آیا وفا کردیم؟ گویا تا آن لحظه نسبت به وفادارى خود شک داشتند!
قرآن
در بسیارى از آیات سفارش به توحید مى کند، جمله اى که امام حسین علیه
السلام فرمود: «لا معبود سواک» بهترین جلوه ى این آیات است.
قرآن به
نهى از منکر و غیرت دینى و دفاع از حریم سفارش مى کند، در کربلا آخرین جمله
امام حسین علیه السلام در گودى قتلگاه به لشکر یزید این بود که به
خیمه هاى من حمله نکنید و ناموس مرا پاس دارید و اگر دین ندارید لا اقل در
دنیا آزاد مرد باشید!
قرآن به تسلیم و رضا در پیشگاه خدا سفارش مى کند،
امام حسین علیه السلام نیز که روزى بر دوش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله
و روزى زیر سُم اسبان بود، در هر حال راضى و تسلیم خداوند است.
ازکربلای معلی، بین الحرمین، کنار بارگاه آقا امام حسین (ع) دعا گوی دوستان و شما سرور گرامی بودن
توفیق می خواهد که ما نداریم!دعا بفرمایید بزودی قسمت بشود!
جای گله ز فاصله ها گریه می کنم
با نام سیّدالشّهدا گریه می کنم
من که تمام عمر ز داغت گریستم
در بین قبر هم چه بسا گریه می کنم
باید هزار سال برای تو گریه کرد
قدر هزار سال تو را گریه می کنم
من سمت روضه می روم و عابری به من
می گوید: "التماس دعا " گریه می کنم
تو خواستیّ و حاجت من شد روا حسین
بر نذر های گشته ادا گریه می کنم
حالا تو بخش بخش شدی «ح» شدیّ و «سین»
حالا تو را هِجا به هِجا گریه می کنم
تو در ازای اشک به من کربلا بده
من در ازای کرب و بلا گریه می کنم