قرآن و امام حسین
»قرآن و یاد شهدا
در قرآن از افراد ترسو و تن پرور به شدت انتقاد شده است؛ «یخشون النّاس کخشیة اللَّه»(129) و «لا طاقة لنا الیوم»(130) و از افراد شجاع ستایش شده است. مثلاً بعضى براى تضعیف روحیّه ى مسلمین مى گفتند: دشمنان شما زیادند ولى مؤمنین به جاى ترس ایمانشان زیاد مى شود؛ «انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً»(131)
قرآن از کسانى که عاشق جبهه هستند و بخاطر نداشتن امکانات اشک مى ریزند ستایش مى کند «اعینهم تفیض من الدَّمع حَزناً الا یجدوا ما ینفقون»(132)
قرآن از کسانى که براى خون دادن تسلیم فرمان هستند (گرچه خونشان ریخته نشود) ستایش مى کند. «فلمّا اسلما وتلّه للجبین و نادیناه أن یا ابراهیم قد صَدّقتَ الرؤیا»(133)
قرآن
کسى را که در جبهه از خود شهامت نشان مى دهد لایق مقام مى داند. «قتل داود
جالوت آتاه اللّه الملک و الحکمة و علّمه مما یشاء»(134)
قرآن یکى از ارزش هاى حضرت ابراهیم را جرأت او بر شکستن بتها مى داند. «وتاللَّه لاَکیدنّ اصنامکم»(135)
شاید یکى از اسرار مهم مراسم حج که بر تمام حجاج بیت اللَّه واجب شده است تا شبهایى را در بیرون مکه (بیابان منى) بمانند، آن است که آنجا قربانگاه اسماعیل و محل مبارزه حضرت ابراهیم با شیطان است.
آرى وجوب توقّف در قتلگاه اولیاى خدا، یک عزادارى عملى و بیاد ماندن یاد شهداست.
در برابر این گروه، قرآن از گروه هایى به شدّت انتقاد کرده است از جمله:
1 - کسانى که تنها به زندگى دنیا دل بسته اند. «أرضیتم بالحیوة الدنیا»(137)
2 - کسانى که رفاه زندگى را محبوبتر از جبهه و جهاد مى دانند. «قل ان کان ابائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها أحبّ الیکم من اللَّه و رسوله و جهاد فى سبیله فتَربّصوا...»(138)
3 - کسانى که از دشمن مى ترسند. «قالوا لاطاقة لنا الیوم بجالوت و جُنوده»(139)
4
- کسانى که مسئله نا امنى خانه را مطرح مى کنند و براى فرار از جبهه و
جنگ، از پیغمبر مرخّصى مى خواهند. «یقولون اِنّ بُیوتنا عورة و ما هى بعورة
ان یریدون الا فرارا»(140)
5 - کسانى که از پیامبر براى شرکت در جبهه عذرخواهى مى کنند و بهانه مى گیرند که شرکت ما در جنگ تبوک سبب گناه مى شود، زیرا در برخورد با رومیان به دخترانشان نگاه خواهیم کرد و گرفتار فتنه و گناه خواهیم شد. در حالى که بزرگترین فتنه و گناه که در آن غرق شده اند، فرار از جبهه و تنها گذاشتن پیامبر است. «و منهم مَن یقول ائذن لى و لا تَفتِنّى اَلا فى الفتنة سقطوا»(141)
کسانى که گرمى هوا را براى ترک جنگ بهانه قرار دادند. «قالوا لا تَنفروا فى الحَّر قل نارُ جهنّم اشدُّ حرّا»(142)کسانى که به خاطر نرفتن به جبهه خوشحالند. «فرح المخلّفون بمَقعَدهم خلاف رسول اللَّه»(143)
خداوند به پیامبرش دستور مى دهد بر مرده ى مرفّهانِ بى درد و منافقانِ ترسو و فراریان از جبهه نماز نگزار و حتّى بر سر قبر فراریان نباید حاضر شد، پس بر مزار شهدا باید حاضر شد.
حضرت
فاطمه علیها السلام هر هفته دوبار (دوشنبه و پنجشنبه) پیاده چند کیلومتر
راه را از منزل تا مزار شهداى اُحد طى مى کرد و حتّى مقدارى خاک قبر شهید
را به خانه برد و از آن دانه هاى تسبیح ساخت و در دست مى چرخاند تا بدین
وسیله شهدا فراموش نشوند.
خداوند آنچه در زمین و آسمان است
آفرید؛«اللّه الذى خلق السموات و الارض»(144) و آن را مسخّر بشر قرار داد؛
«سَخّر لکم ما فى السموات و ما فى الارض»(145) و بشر را براى عبادت و بندگى
آفرید؛ «وما خلقت الجنّ و الانس الاّ لِیَعبدون»(146) و قلّه ى عبادت نماز
است و قلّه ى نماز سجده است که در سجده بهتر است بر خاک کربلا و تربت شهید
سجده کنیم تا شهدا فراموش نشوند.
آیا در این سرّى نیست که شهداى اُحد 72 نفر بودند و شهداى کربلا 72 نفر و شهداى حزب جمهورى هم 72 نفر بودند؟!
129) نساء، 77.
130) بقره، 249.
131) آلعمران، 173.
132) توبه، 92.
133) صافّات، 103 - 105.
134) بقره، 251.
135) انبیاء، 57.
136) آلعمران، 146.
137) توبه، 38.
138) توبه، 24.
139) بقره، 249.
140) احزاب، 13.
141) توبه، 49.
142) توبه، 81.
143) توبه، 81.
144) ابراهیم، 32.
145) لقمان، 20.
146) ذاریات، 56.
درسهایی از قرآن
ماده گذشته شما هرکدام. Yoshi یک جامعه سازمان یافته است که در آن آنها می توانند "صحبت" کنند، کار کنند و با هم در بازی ها بازی کنند.