عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «» هستى در جهان ‏بینى الهى» ثبت شده است


سلام خدمت دوستان

با بخش سیزدهم اصول عقائد اسلامی (توحید) با شما هستیم

برای مشاهده بخش دوازدهم بر روی این لینک

                                                         کلیک کنید



» هستى در جهان ‏بینى الهى

* آفرینش، براساس لطف و رحمت الهى است. «کتب على نفسه الرحمة»(55)
من نکردم خلق تا سودى کنم‏
بلکه تا بر بندگان جودى کنم‏
* هستى در جاى خود نیکوست و به بهترین وجه آفریده شده است. «احسن کل شى خلقه»(56)
* هستى در حال تسبیح و کرنش است. «کلّ له قانتون»(57)، «یسبّح لِلّه ما فى السموات و ما فى الارض»(58) و تسبیح آنها نیز آگاهانه است. «کل قد علم صلاته و تسبیحه»(59)
* اعمال انسان - کوچک یا بزرگ، خوب یا بد - داراى پاداش یا مجازات است. «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره ومن یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره»(60)
* پایان جهان به سوى خداست. «و انّ الى ربّک المنتهى»(61) ، «الیه المصیر»(62)
* کسى که داراى جهان بینى الهى است، احساس بى کسى نمى کند و خود را تحت ولایت خدا مى بیند. «اللّه ولىّ الذین امنوا»(63)
داراى دیدى باز است. «یجعل لکم فرقانا»(64)
در امورش گشایش است. «یجعل له مخرجا»(65)
مسیرش هموار است. «و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»(66)
رهبرش آسمانى است. «انا بشر مثلکم یوحى الىّ»(67)
انسان را خلیفه خدا مى ‏داند. «انّى جاعل فى الارض خلیفه»(68)

انسان را با کرامت مى‏ داند. «و لقد کرّمنا بنى آدم»(69)
تابع و بله‏ قربان‏ گوى این و آن و طاغوت‏ها نیست. «یکفر بالطاغوت»(70)
کارهایش رنگ خدایى دارد. «صبغة اللّه»(71)
خوبى‏ هاى خود را از خدا مى ‏داند. «ما اصابک من حسنة فمن اللّه» و بدى‏ها را از خود. «ما اصابک من سیّئة فمن نفسک»(72) همانند زمین که روشنایى‏ اش از خورشید است و تاریکى آن از خود اوست.
انسان موحّد، در حالى که بنده خداست، خود را صاحب اختیار و اراده مى‏ داند. او معتقد است گر چه هستى در دست او نیست، امّا او در رفتارش دارد.
آنچه را که براى خود نگه داشته، فانى و آنچه را براى خدا و در راه خدا داده ماندگار مى ‏داند. «ما عندکم ینفد و ما عنداللّه باق»(73)
روزى در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله گوسفندى ذبح شد، پیامبر فرمودند: گوشت آن را بین نیازمندان تقسیم کنید. ساعتى بعد یکى از همسران پیامبر گفت: یا رسول اللّه! فقط گردن گوسفند براى ما باقى مانده است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: چنین نیست، بلکه همه آن براى ما مانده، به جز گردنش.


55) انعام، 12.
56) سجده، 7.
57) روم، 26.
58) تغابن، 1.
59) نور، 41.
60) زلزال، 7 - 8.
61) نجم، 42.
62) غافر، 3.
63) بقره، 257.
64) انفال، 29.
65) طلاق، 2.
66) یس، 63.
67) کهف، 110.
68) بقره، 30.
69) اسرا، 70.
70) بقره، 256.
71) بقره، 138.
72) نساء، 79.
73) نحل، 96.

درسهایی از قرآن
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰
حمیدرضا