عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۳۲۰ مطلب توسط «حمیدرضا» ثبت شده است


سلام به شما بزرگواران

ولادت امام هادی علیه السلام رو تبریک میگویم.

التماس دعای فرج

نوای قلب عاشق که اسیرِ دلدار است
  صلِّ عَلیٰ محمّد وَ آلهِ الاطهار است
   ز شعف بخوانم،به سُرور و شادی
        قدَمَت مبارک،یا امامِ هادی



ای گوهر بحر آفرینش

وی چشم و چراغ اهل بینش

همنام علی مرتضایی

سرتا به قدم خدانمائی

امروز که دل قرین شادیست

میلاد تو ای امام هادی است

میلاد تو برهمه مبارک

بر مهدیِ فاطمه مبارک


بیتوته

باشگاه خبرنگاران جوان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۲۵
حمیدرضا

قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا

منزل دوم

نام منزل: ابطح
وجه تسمیه: به سیلگاه وسیعی که در آن سنگ ریزه و ریگ است و نیز به دره پهن، مجرای فراخ، هموار و صاف و مسطح می گویند.
زمان ورود: به نظر می رسد ورود به این محل همان روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) باشد. (۱۸ شهریور ۵۹ شمسی)
مدت توقف: امام به مقدار ساعتی در این منزل درنگ داشته است.
ویژگی و امکانات: ۱. زمین صاف و هموار که برای اتراق مناسب بود. ۲. چند درخت و چاه آب در این منطقه بوده است.
رویدادها: ۱. به امام اطلاع دادند که یزیدبن ثبیط بصری به دیدنش آمده است امام برخاست تا زودتر به دیدار یزید و فرزندانش عبدالله و عبیدالله برود، یزید نیز با اشتیاق به دیدار امام رفته بود. وقتی یزید برگشت، امام را در محل خویش نشسته دید و گفت: بفضل الله و برحمة فلیفرحوا. (یونس، آیه ۵۸) یزید شادمان شد و با 2 فرزندش هم سفر امام شد. امام در حق او دعا کرد. یزید ده فرزند داشت که فقط همین دو فرزند همراه او در کربلا شرکت کردند. ۲. پیوستن شخص دیگر را که همراه یزیدبن ثبیط بوده نیز در این محل ذکر کرده اند. نام او را عامر گفته اند.

* قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (سوره یونس آیه58)    بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این ، از تمام آنچه گردآوری کرده اند ، بهتر است!»



من مریض توام و از تو دوا می خواهم

ای  مسیح دل من از تو شفا می خواهم

از ازل مٌحرم کوی تو شدم یا مولا

در طواف حرمت سعی و صفا می خواهم

حج من دور سرت چرخم و حاجی گردم

تا فدای تو شوم اذن خدا می خواهم

در سرازیری قبرم که مرا خاک کنند

من به جای کفنم شال عزا می خواهم

روز محشر که کسی جور کسی را نکشد

از خداوند شفاعت تو را می خواهم

تا که ناکام نمیرم به جهان تا هستم

از تو یک تذکره کرب و بلا می خواهم

یا علی مدد

تدبر

خبر آنلاین

گنجینه اشعار باختر

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۰
حمیدرضا

قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا

نخستین منزل

نام منزل: بستان ابن معمّر (ابن عامر) به بطن نخله نیز مشهور است.
وجه تسمیه: این محل متعلق به عمربن عبدالله بن معمر بوده است.
زمان ورود: هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری معادل ۱۸ شهریور ماه ۵۹ شمسی.
مدت توقف: امام درنگ کوتاهی در این محل داشته است.
ویژگی ها و امکانات: این منطقه میان دو دره بوده است که به نخل یمنی و نخل شاهی مشهور بوده اند.
رویدادها: در این منزل فرزدق شاعر، همراه با مادرش امام را ملاقات کرد. امام و یارانش شمشیر و نیزه در دست داشتند. ابا عبدالله از فرزدق پرسید: پشت سر (کوفه) چه خبر؟
جواب داد: دل ها با توست و شمشیر ها با بنی امیه و تقدیر به دست خداست.
فرزدق پرسش هایی درباره ی مناسک حج از امام پرسید و پس از دریافت پاسخ با شتاب دور شد تا خود را به حج برساند. (برخی این ملاقات را در منازل دیگر نوشته اند که ملاقات در این منزل دقیق تر است.)

حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد


کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد


تا که سه شعبه دیدم غمین و مضطرتو


 وَ إن یکاد می خوندم برای اصغر تو


خبرآنلاین

ninisite

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۳
حمیدرضا

گزارشی از وضعیت حرکت کاروان از مکه تا کربلا


مقصد: مقصد کاروان کوفه بود و هسته اصلی کاروان کاملا آشنا به اهداف، برنامه ها و اندیشه های اباعبدالله است. امام تصویری روشن از راه و حتی فرجام آن را بیان کرده بود.

شیوه حرکت: سریع و پرشتاب، پرهیز از درگیری، حرکت از مسیر اصلی، سنجیده و دقیق و با مطالعه مستمر (پرسش از مسافران و بررسی دقیق راه ها و منزلگاه ها).

روش های اطلاعاتی امامعلیه السلام: آگاهی بخشی به هم سفران در هر منزل، به ویژه در زمان پیوستن همراهان جدید. امام سجاد علیه السلام می فرماید: پدرم در همه منازل با اشاره به ماجرای حضرت یحیی، از شهادت خویش می گفت. در طول راه از مسافران کوفه و ساکنان منازل اطلاعات لازم را دریافت می کرد.

وضعیت راه: راه چه از پیش و چه از پس ناامن است. در پشت سر تهدید عمروبن سعید بن عاص حاکم مکه است و در پیش رو نگهبانان و عناصر اموی. شیخ مفید می گوید: «بلافاصله پس از شنیدن خبر حرکت امام حسین علیه السلاماز قادسیه تا خفان و میان قادسیه تا قطقطانه تحت مراقبت شدید حصین بن نمیر، سالار نگهبانان کوفه قرار دارد.»

عملکرد دشمن: مراقبت از راه های اصلی و فرعی خروجی و ورودی کوفه، محاصره کامل کوفه با حدود چهار هزار نفر برای جلوگیری از ورود کاروان امام، دستگیری و قتل مسافران مشکوک توسط گشتی های اطلاعاتی و حفاظتی عبیدالله زیاد.

نخستین برخورد نظامی: عمروبن سعید-حاکم مکه- برادرش یحیی بن سعید را برای بازگرداندن امام و همراهانش مامور کرد. این گروه راه را بر امام بستند و گفتند: ای حسین، آیا از خدا پروا نمی کنی! از جماعت بیرون می روی و در امت تفرقه می افکنی؟ امام به راه ادامه داد و درگیری با تازیانه اتفاق افتاد که یاران یحیی، شکست خوردند. امام در پاسخ یحیی که قیام امام را محکوم کرد این آیه شریفه را قرائت کرد: عمل من از آن من است و عمل شما از آن شما. شما از عملی که می کنم بیزارید و من از عمل شما.

اقدام یزید: یزید به محض اطلاع از حرکت امامعلیه السلام به عبیدالله زیاد نوشت: شنیده ام از مکه قصد سرزمین تو کرده است.

1.در راه نگهبانان قرار بده.

2.جاسوسان بگمار تا مسائل را اطلاع دهند.

3.همه روزه اخبار را برای من بنویس.

4.هرکس با تو جنگ کند با او بجنگ.

بزرگانی که همراه نشدند:

 1.محمد حنیفه. برادر اباعبدلله الحسین علیه السلام که دلیل نپیوستن او را برخی عدم توفیق یا هم افق نبودن با شهدای کربلا دانسته اند نیز نوشته اند هنگام خروج امام بیمار بود و برخی گفته اند انگشتانش بر اثر پیچیدن زره، نقص برداشت و توانایی حمل شمشیر نداشت.

2.عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب. وی امام را تایید کرد. در هنگام حرکت اباعبدالله چشمانش دچار کم بینی یا نابینایی شده بود. در هیچ روایتی امام او را دعوت به همراهی نکرد و هیچ معصومی وی را به سبب شرکت نکردن در کربلا سرزنش نکرده است. قرائن تاریخی نابینا بودن وی و داشتن راهنما در هنگام حرکت را تصریح کرده است.

3.عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب سلام الله علیها. وی نیز همچون محمد حنیفه و ابن عباس، موید و طرفدار اباعبدالله بود و فرستادن دو فرزندش برای شرکت در کربلا گواه این فهم و معرفت و تایید است. علت شرکت نکردن او را نابینایی یا کم بینایی نوشته اند.

4.فرزدق شاعر. در بستان بنی عامر نزدیک مکه با امامعلیه السلام ملاقت کرد. وی همراه مادرش قصد شرکت در مراسم حج داشت. پس از دیدار با امام و توضیح درباره کوفه و بی وفایی مردم و طرح چند پرسش درباره مناسک حج، از امام جدا شد.

5.ابوسعید خدری. وی یار پیامبر بود و در دوازده غزوه شرکت داشت و در سال 64 یا 74 درگذشت شخصیت برجسته وی را همه ستوده اند. او از ولایت امیر مومنان دفاع کرد. عدم حضور وی در کربلا به درستی معلوم نیست. ائمه او را تایید کرده اند و معلوم می شود عذری مانند پیری و شکستگی، چشم کم سو و ... سبب عدم شرکت اوست.

تعداد منازل راه: تعداد منازل راه را از مکه تا کربلا گوناگون نوشته اند. در برخی منازل امامعلیه السلام درنگ کوتاهی داشته و در برخی منازل اتراق کرده است. برخی منازل متعلق به یک وادی با هم ذکر شده است. در بسیاری از کتب تاریخی، درنگ در برخی از این منازل گزارش داده شده است. مثلا منازل 6،7،8،9،10،11،12،14،15،27 (ده منزل) گذرگاه و توقفگاه امام نبوده اند. منزلگاه ها، نقطه های آباد و آبگاه های مناسب در دل بیابان بوده اند.

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین


اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین


خبرگزاری فارس

خبرآنلاین


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۴
حمیدرضا

سلام خدمت شما همه دوستان عزیز

عیدتان مبارک باد

التماس دعای فرج

یکی روانه به دنبال یوسف زهراست سلام الله علیها

یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده

یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست

یکی به خیمه ندای الهی العفوش

یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست

یکی به امر خداوند سر تراشیده

یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست

سلام باد بر آن مُحرم خداجویی

که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست

سلام باد بر آن کاروان صحراگرد

که لحظه‌لحظه به دنبال سیدالشهداست

سلام باد به عباس و اکبر و قاسم

که حج واجبشان در زمین کرب‌و‌بلاست

سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم

که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست

سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل

که سر به دست پدر داد و خویش را آراست

وجود او همه تسلیم محض پا تا سر

که دست شست ز جان و سر و خدا را خواست

کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد

فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست

به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم!

خدات گفته نبر! گر بُرم خطاست خطاست

خلیل! یا مرنی و الجلیل ینهانی

هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست

چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی

تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست

به جای ذبح پسر سر ز گوسفند ببر!

که این پسر، پدر بهترین پیمبر ماست

مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل

به هوش باش که در صلب این پسرِ زهراست سلام الله علیها

درست اگر نگری در وجود این فرزند

جمال نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام پیداست

گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا

که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست

ذبیح ماست حسینی علیه السلام که پیکر پاکش

هزار پاره ز شمشیر و تیغ و تیر جفاست

بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین علیه السلام

که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست

ذبیح ماست حسینی علیه السلام که جلوه‌گاه رخش

تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست

ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر

تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست

سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین علیه السلام

که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست

هزار مرتبه شد کشته روز عاشورا

ز بس‌که زخم به زخمش رسید از چپ و راست

گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند

که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست

به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام

به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟

به یاد دست علمدارش آه ماست علم

برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست

به غیر وجه خدا کل من علیها فان

یقین کنید همانا حسین علیه السلام ، وجه خداست

به یاد خون گلوی حسین علیه السلام تا صف حشر

سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست



*« الخلیلُ یأمُرنی و الجلیلُ یَنهانی ، ابراهیم خلیل می گوید ببر و خداوند جلیل می گوید نبر و من توان سر پیچی از حرف جلیل -خداوند عالمیان جل شانه را ندارم».

* « کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ ، هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و خدای باجلال و عظمت باقی می ماند.


فاطمیه و خیریه آذربایجانیهای مقیم مشهد

کتاب یزد

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۵
حمیدرضا

ای حلقه اتصال این ارض و سما

ای جمعه به جمعه کنج سرداب دعا

با مهر شما رزق دل امضا بشود

در این عرفه،همرهتان،کرب و بلا

محمدمهدی عبدالهی




چندی به انتظار تو حسرت کشیده ایم

دور از نگار حوصله ای سر رسیده ایم

هفته به هفته می گذرد بی حضور تو

از جمعه های بی تو که خیری ندیده ایم

پیدا نمی کنی ز دل ما فقیر تر

از ما عیادتی که دل از کف رهیده ایم

صدشکر در طلاتم اماج معصیت

در ساحل قنوت تو سکنی گزیده ایم

قسمت نشد که حاجی بیت خدا شویم

شکر خدا به مجلس آقا رسیده ایم

بسیار روضه از غم ارباب خوانده اند

اما هنوز کرببلا را ندیده ایم

احسان محسنی فر




وقت تکبیر و دعا و صلوات است امروز

مهدی صاحب زمان در عرفات است امروز

کاش این عرفات آخر هجران باشد

صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد


نگاه منتظر

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۷
حمیدرضا

     حج از حجاز عازم دشت بلا شده
      حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده
      
      این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند
      یک کاروان نور، سفیر خدا شده
      
      اینها فدائیان تولّای حیدرند
      ذبح عظیم، راهی دشت منا شده
      
      پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را
      این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده
      
      نور خدا به ظلمت شب بار بسته است
      یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده
      
      ای محرمان رکاب بگیرید عمّـه را
      زینب پیمبـر سفـر کربـلا شـده
      
      رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق
      از آسمان به سوی زمین راه وا شده
      
      اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین
      حالا زبانشان به عمو آب وا شده
      
      محمود ژولیده

آموزش مداحی و اشعار مذهبی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۹
حمیدرضا

خاندان علی و ننگ مذلت هیهات
دامن فاطمی و لکه بیعت هیهات

علم حادثه بردار سفر باید کرد
پای در معرکه بگذار خطر باید کرد

بار بربند دگر ترک وطن باید کرد
تیغ برگیر که با تیغ سخن باید گفت

جاده در جاده به دیدار خدا باید رفت
خسته ، پای آبله تا کرببلا باید رفت

طاقت هجر نداری ره هجرت بازاست
پای اگر هست تورا جاده جنت باز است

فصل وصل است گر از فاصله ها درگذرید
ای مجانین حق از سلسله ها درگذرید

سر به شمشیر سپارید که تقدیر این است
شکوه زنهار که تاوان جنون سنگین است

عشق گوید که ازاین مرحله چون باید رفت
بی سر و بی کفن ،آغشته به خون باید رفت

هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله

خیمه را نیز دمی چند به ظلمت بسپار
راه رجعت به سلامت طلبان بسپار

هرکه را ذوق جراحت نبود برگردد
هر که را ذوق شهادت نبود برگردد

هان که فردا سر و شمشیر به هم خواهد خورد
سرنوشت همه با تیغ رقم خواهد خورد

عشق طوفان جنون دگر انگیخته بود
عطش و حنجر و خنجر به هم آمیخته بود

آسمان در قدح تشنه هفتاد و دو صبح
یک افق باده ز دریای شفق ریخته بود

ماند هفتاد و دو شوریده از آو مدعیان
همه را عشق به غربال بلا بیخته بود

در شگفتم که کسی جز شهدا زنده نماند
عشق از آن محشر کبری که بر انگیخته بود

محشری بود تماشایی و عاشورایی
که به تصویر نیاید ز قلم فرسایی

شهسواران پی معراج کمر می بستند
زره حادثه مردانه به بر می بستند

مرگ از هیبت آنها متواری می شد
تا فرا سوی صف خصم فراری می شد

همه را شوق که از کاش ز نو زنده شویم
زخمها خورده و در خون خود افکنده شویم

کاش صدبار بمیریم و ز نو جان گیریم
پیر رخصت دهد و جانب میدان گیریم

تانفس می دمد از حنجره تکبیر زنیم
در رکاب پسر فاطمه شمشیر زنیم


آموزش مداحی و اشعار مذهبی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۵۵
حمیدرضا

سلام خدمت شما همراهان بزرگ وار

پیشاپیش ولادت امام رضا علیه السلام را تبریک می گویم

التماس دعای فرج

#مخاطب‌_خاص

از سر پیچ جاده راه افتاد...
با صفا، صاف و ساده راه افتاد...
پابرهنه، پیاده راه افتاد...
پدر خانواده راه افتاد!

از اهالی ده، به رسم وفا...
با خودش داشت التماس‌دعا!

راه، دور و پر از مشقت بود...
کوله‌بارش، پراز ارادت بود...
گرچه هر گام او عبادت بود...
آرزویش، فقط زیارت بود!

چقدر قطره رو به دریایند
همگی پابرهنه می‌آیند‌!

راه، بسیار رفته... کم مانده!
گریه‌ی شوق، جای غم مانده...
روی دوشش، فقط علم مانده...
دو قدم تا دم حرم مانده!

فلکه‌آب، روبروی حرم...
بر مشامش رسید: بوی حرم!

ناگهان ایستاد، می‌گردد...
چشم او مثل باد، می‌گردد...
با همه اعتقاد می‌گردد...
پی باب‌الجواد، می‌گردد!

عشق، شان نزول آن در بود!
اشک، اذن‌دخول آن در بود!

دَم‌در گفت: یاامام‌رضا!
من مریضم... شفا، امام‌رضا!
سرطان مرا... امام‌رضا...
نه؛ فقط کربلا... امام‌رضا!

دَم‌در بود که مسافر شد...
ساک خود وا نکرده، زائر شد!

چند شب، بعدِ پنجره فولاد...
کربلا، خسته از مسیر زیاد...
کفش خود را به کفشداری داد!
پای شش‌گوشه تا رسید...

گرد و خاک حرم که پاکش کرد...
خادمی کنج صحن، خاکش کرد!

#محسن_عرب_خالقی
...

MokhatabTV3@


...


به پای بوس قدومت زمین مهیا شد
ز نور مضجع تو آسمان مصفا شد

هزار جن و ملک ره به آسمان نبرند
زمین به یمن تو برتر ز عرش اعلا شد

غریب نام تو گویند و سخت در عجبم
که این غریب چه منزل گزین دلها شد

رضای دوست گزیدی و مرتضی گشتی
مگر نه نام تو محبوب جمله اسما شد

شود که ذره ای از علم خود به من سپری
که آنکه علم تو آموخت عالم آرا شد

زدل برفت غم آنگه که گنبدت دیدم
چه گنبدی است که نورش به شمس همتا شد

نگفته ام به کس این راز جز به گوش ضریح
دل کبوتریم رامِ بامِ مولا شد

غزل ز وصف تو عاجز زهیر لب بسته
مگر توان که ثتاگوی وصف دریا شد

شاعر : زهیر دهقانی آرانی

بزرگترین منبع اشعار مذهبی


*پی نوشت: صبح مسافرت میروم. دوست داشتم ولادت امام رضا علیه السلام رو بهتون تبریک بگم
انشاءالله زیارت حرم امام رضا روزیمان شود

یاعلی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۱
حمیدرضا

وقتی که صبح می وزد از کوچه ها نسیم
بی تاب می شود دل ما مثل یا کریم
سجاده پهن می کنم و رو به آفتاب
تسبیح کربلا و من وعادت قدیم
از بوی سیب تربت تو مست می شوم
پرواز می کند دلم از عطر این شمیم
گم می شوم دوباره میان حریم تو
از بس فرشته بال زند دور این حریم
آقا قسم به حرمت این لحظه های پاک
حالا که در خیال به پابوست آمدیم
بگذار تا دمی بنوازد مشام را
عطر تن شریف شما همرَه نسیم
***
پلکی زدم، دوباره اذان بود و اشک و من
سجاده باز بود پر از ذکر یا رحیم
تا اهدنا الصراط نمازم تمام شد
آمد ندا که راه حسین است مستقیم
رفتم به سجده و به خدا گفتم: هزار شکر
دستم جدا مباد ز دامان این کریم
پیشانی ام به تربت و گفتم: هزار شکر
سر جز به خاک حضرت سلطان نمی نهیم
***
مامور قبض روح خدا، دور ما نگرد
ما کربلا نرفته به تو جان نمی دهیم

شاعر : محمد ناصری


بزرگترین منبع اشعار مذهبی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۰۵
حمیدرضا