عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

عشق فقط یک کلام.....حُسَین علیه السلام

سلام به شما دوست عزیز

برداشت های خودم رو از تمامی رخدادها ، مطالعات و ... را سعی میکنم در اینجا یادداشت کنم.

سپاسگذارم از اینکه وقت گرانبهای خود رو برای خواندن نوشته های من گذاشتید.

یا علی

پیوندها

۳۲۰ مطلب توسط «حمیدرضا» ثبت شده است

سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم


ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم
.
.
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود


دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم 

یا حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۲۳:۵۷
حمیدرضا

مشخصات شعر


لحظۀ دیدار پسر

بر پا بشود محشر کبری شب جمعه

آید ز حرم نالۀ زهرا شب جمعه

 

یک هفته نگه داشته غم‌های دلش را

تا لحظۀ دیدار پسر، تا شب جمعه

 

زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته

با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه

 

با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی

تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه

 

پیراهن خونی شده بر دست بگیرد

آشفته شود عرش معلّا شب جمعه

 

مادر گرۀ معجر خود باز نموده

در لحظۀ بوسیدن رگ‌ها شب جمعه

 

آن موی به هم ریخته که در پس در سوخت

گردد ته گودال هویدا شب جمعه

 

این بوسه کجا! بوسۀ گودال کجا و

یادی کند از زینب تنها شب جمعه


کرب‌وبلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۷ ، ۰۱:۲۰
حمیدرضا


بر نیزه‌ها از دور می‌دیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟ 
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون‌‌ رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار می‌شد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودی‌های چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
باشگاه خبرنگاران جوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۷ ، ۰۱:۵۹
حمیدرضا

دیوانه می شوم به تو تا فکر می کنم
وقتی به کام خشک شما فکر می کنم
این لطف فاطمه است که شبهای جمعه ات
اقا فقط به کرب و بلا فکر می کنم
یا حسین علیه السلام


هم میهن



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۲۸
حمیدرضا

#اربعین

#مخاطب‌_خاص


اربعین... کرب‌وبلای همه را #امضا کن...

این گدا بهر زیارت، نگران است؛ حسین!

...

@mokhatabtv3

...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۷ ، ۰۱:۵۳
حمیدرضا

کاش میشد که شبی در حرمت سر میشد
شب جمعه اگرم بود چه بهتر میشد 
وهمان شب دل ما در حرم کرب وبلا
فرش راه قدم حضرت مادر میشد

السَّلامُ عَلَیْکَ یـا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عـــَلَی الاَْرْواح
الَّتی حــــَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَـــلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّه
اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجـَعَلَه
اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِــنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلــسَّلامُ عَلَی
الْحـــُسَیْنِ وَ عَلی عــَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی
اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عــَلی اَصــْحابِ الْحــُسَیْن

Cloob.com

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۷ ، ۰۰:۴۲
حمیدرضا

هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم
من تمام عمر دنبال صدای مادرم
میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه ات ؟
کو سرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترم ؟
بشکند دست کسی که دست بر مویت زده
گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم
هرچه میگردم چرا ترکیب جسمت جور نیست
سالها دنبال آن انگشت بی انگشترم
مثل من پیشانیت با تیزی سنگی شکست
درد میگیرد کنار تو دوباره پیکرم
پیش چشمانم تو را با حوصله سر می برند
پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم
شاعر : قاسم نعمتی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۰۰:۲۲
حمیدرضا


👤عمرسعد پدرش ؛ سعدبن ابی وقاص در نبرد قادسیه فرمانده سپاه اسلام بود
ابن زیاد او رادر قبال کشتن امام حسین به حکومت ری وعده دادکه محقق نشد سرانجام درسال۶۶ در کوفه به دست مختار کشته شد

💮 @Da_nestani

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۲۱:۲۷
حمیدرضا

گریه های شب جمعه چه خریدن دارد


نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد


شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه


سر بازار شما ٰ زجر کشیدن دارد


دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند


به سر بام حرم میل پریدن دارد


رخ یوسف اگرم هر چه که زیباست ولی


چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد


من شفا یافته دست شما بودم وبس


شکرٰ باذکر حسینٰ قلب تپیدن دارد


همه زوار تو بی دل شده بر میگردند


که نیازی دلشان  بر تو شدیدا دارد


هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم


این در خانه عشق است دویدن دارد


دم محشر که حسین بن علی وارد شد


حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد


بدنی بی سرو پر زخمٰ فدایش جان ها


کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد


الکی نیست که زینب سر خود میشکند


دیدن روی شما سینه دریدن دارد


شاعر : جواد قدوسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۵۴
حمیدرضا

بازویت را به زمین می کِشی و می کُشی ام

این چنین پا زدنت، پا زده بر دلخوشــی ام

ای علمدار رشیدم چه بـه هــم ریختــه ای

دست و پا میزنی و غم به دلـم ریختــه ای

سرو بودی و همه برگ و بـرت زرد شـدنـد

تا که دستان تـو افتاد هـمه مـرد شـدنـد

چه کس اینگونه به خود حقِّ جسارت داده

به روی قـــــرص قمر ردِّ عمــود افتــاده

ماه شب های سیاهم به چه روز افتـــادی

همه پشت و پناهم به چه روز افتـــــادی

جـان داداش بیا قلــب حـــرم را نشکـن

قـــوّت زانـــوی زینب! کــمرم را نشـکن

آب اگر ریخت عزیزم به فـــدای سـرِ تــو

تو اگر آب نیاری هـــم عـزیـزی عبـــاس

و اگر دست نداری هم عـزیــزی عبـــاس

هیچکس آب نمیخواست فقط خیمه بیــا

دختر فاطمه تنهاسـت فقـط خیــمه بیــا

خیمه بی پشت و پناه است رقیه تنهاست

پســـر حــــیدر کـــرار بــیا بـــرگردیم

جان عباس به من رحــم کن و خـیمه بیا

قســمت مــی‌دهم ای یــار بـیا برگردیم

 

                                                                                       شعر از:

                                                                                                داود رحیمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۵۹
حمیدرضا